بزرگی

/bozorgi/

    largeness
    size
    adult age
    greatness
    amplitude
    bigness
    dignity
    extent
    hugeness
    immensity
    magnitude
    mass

مترادف ها

amplitude (اسم)
فراوانی، کمال، انباشتگی، درشتی، فراخی، دامنه، نوسان، میدان نوسان، بزرگی، میدان، استعداد، فاصلهء زیاد، فضا داری

enlargement (اسم)
فزونی، توسعه، بزرگی

hauteur (اسم)
ارتفاع، غرور، بزرگی، بزرگ منشی

eminence (اسم)
بلندی، بزرگی، تعالی، پشته، برجستگی، بر امدگی، مقام، عالیجناب، جاه، علی، علو

magnitude (اسم)
مقدار، بزرگی، اندازه، اهمیت، شکوه، قدر، عظمت حجم

dignity (اسم)
بزرگی، برو، مقام، خطر، مرتبه، رتبه، وقار، شان، جاه، سربزرگی

grandeur (اسم)
بزرگی، عظمت، شکوه، شان، ابهت، فرهی

bigness (اسم)
بزرگی، گندگی، ستبری

magnificence (اسم)
بزرگی، عظمت، کرم، طمطراق

voluminosity (اسم)
بزرگی، حجم، جسامت، پرگنجایشی

bulkiness (اسم)
بزرگی، تنه داری، جثه داری

headship (اسم)
برتری، تفوق، رهبری، بزرگی، ریاست، پیشوایی

gentility (اسم)
بزرگی، نجابت، اصالت، شرافت، آقا منشی

formidability (اسم)
بزرگی، استحکام، استواری، قوام

eminency (اسم)
بلندی، بزرگی، تعالی، برجستگی، بر امدگی، مقام، عالیجناب، جاه

lordship (اسم)
بزرگی، سیادت، لردی، اربابی، اقایی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی بزرگی از ریشه ی واژه ی بزرگ و ی فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

بزرگیبزرگیبزرگیبزرگی
سروری
سیادت
بزرگواری ، عظمت
ابهت داشتن
کبارت
کسا
مجد
عظمت
بزرگی در فیزیک: اندازه یا طول بردار، بدون درنظر گرفتن جهت آن. این اصطلاح ممکن است به قدر مطلق یک عدد، یعنی مقدار آن عدد صرف نظر از علامتش، نیز اطلاق شود.
یعنی عظمت ، بزرگودری ، بلند مرتبگی ،
متضاد بزرگی # کوچکی
مترادف بزرگی = عظمت *
احتشام، بزرگواری، بلندمرتبگی، عظمت، علو، مجد، نبل، نجابت، والایی، بلوغ، رشد، فراخی، کلانی، وسعت، آقایی
حشمت
آقایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)