بزرگداشت

/bozorgdASt/

    celebration
    commemoration
    esteem
    gala
    homage
    jubilee
    kudos
    veneration
    obeisance
    tribute

فارسی به انگلیسی

بزرگداشت بر پا کردن
commemorate

بزرگداشت سالیانه
anniversary

بزرگداشت کردن
celebrate, honor, memorialize, observe, salute

مترادف ها

respect (اسم)
نسبت، رابطه، احترام، عزت، تکریم، حیثیت، رجوع، حرمت، حیث، بزرگداشت

پیشنهاد کاربران

تمجید.
گرامی داشت. بزرگداشت. ارج گذاری. ارج نهی. بجا آوری. شکوهمندی. سپاس آوری. ستایشگری. سناگری.
نباید به خوار داشت بزرگان پرداخته شود بلکه باید با چاپ و پخش کارهایشان در نوشته و سروده و دگره ( غیره ) به برزگداشت روی آورد وگر نه با سورورزی خود را خوار نمودن است.
اگر کارهای برزگان به خوبی ودرستی ویراسته و چاپ گردد ؛
هم می خرند و هم می برند.
یادمان
تحویل گرفتن
یادبود
اکرام. . . . .
تکریم
commemoration of death of somebody
بزرگداشت رحلت یا فوت کسی

اکرام
در جدولم یاد بود را نوشتم.
اجلال
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)