بریدگی ایجاد کردنgashبریدگی ایجاد کردن در سطح چیزیnotchبریدگی دراز و راستslitبریدگی دیوارgapبریدگی صدا هنگام حرف زدن در اثر احساساتcatchبریدگی عمیقgashبریدگی ناصافhackبریدگی نردهgap
cut (اسم)تخفیف، قطع، برش، جوی، شکاف، کانال، چاک، معبر، بریدگی، مقطعrift (اسم)خراش، دریدگی، چاک، بریدگیgash (اسم)لاف، بریدگی، جای زخم در صورت، زخمnotch (اسم)شکاف، فرو رفتگی، بریدگی، خش، چوب خط، شکاف چوبخطslit (اسم)روزنه، شکاف، فرجه، رخ، درز، چاک، غاز، بریدگیjag (اسم)خار، نوک، دندانه، کنگره، بریدگی، برامدگی تیز، سیخونکkerf (اسم)چاک، بریدگیscission (اسم)بریدگی