clear from obligation, quit, acquitted, discharged
بری الذمه شدن
acquittal
بری الذمه کردن
acquit, to acquit from obligation, to discharge
پیشنهاد کاربران
مبرا می شود
حمل و نقل بحری یعنی دریایی حمل و نقل بری یعنی خشکی حمل و نقل هوایی
بری =زمینی ـخاکی ، بی گناه ، پاک و مبرا ، متنفر و منزجر و دوراز . . . علاوه برمعانی بالا در زبان لکی این واژه ؛ بری =به کسر ب و مشدد خواندن ر به معنای ( /تعدادی ، مقداری ، چند تا ، //است . بری پیا هاتن=تعدادی مرد آمدند
بری: مبرا ( ( اگر گنج قارون بدست/چنگ آوری بماند/نماند مگر آنچه بخشی، بَری ) ) یعنی: حتی اگر گنج قارون را بدست آوری هم غیر از آن جزئی که با آن احسان و بخشش می کنی، ماندگار نیست و بعد از مرگ برایت نمی ماند.
پاک از گناه
در تورکی بری باخ === اینور را با گوشه چشم نگاه کن
beri اسم کوردی دخترانه مخفف "بیریوان" یعنی دختری که شیر میدوشد