برگشت

/bargaSt/

    return
    decline
    bathos
    revocation
    reflection
    repeal
    retrocession
    retreat
    difference
    amount deducted
    deduction
    inflection
    reference
    reversal
    reversion
    turnabout

فارسی به انگلیسی

برگشت بیماری
relapse

برگشت پذیر
reversible, revocable, resilient

برگشت پذیری
resilience

برگشت چک
dishonor

برگشت دادن
turn

برگشت زدن چک
dishonor

برگشت ناپذیر
irrevocable, fait accompli, irrecoverable, irreversible

مترادف ها

tergiversation (اسم)
ارتداد، برگشت، بی ثباتی، تناقض گویی

reprise (اسم)
نوبت، برگشت، وهله

return (اسم)
برگشت، باز گشت، بازگشتن، عودت، اعاده، رجعت، مراجعت

repercussion (اسم)
پس زنی، برگشت، عکس العمل، دفع، واکنش، انعکاس، بازگردانی، دفع یا پیشگیری

backstroke (اسم)
پس زنی، عقب زنی، کرال پشت، برگشت، لگد زنی

relapse (اسم)
عود، برگشت

regression (اسم)
عود، برگشت، سیر قهقرایی، بسرفت

regress (اسم)
برگشت، عودت، پس روی

reflux (اسم)
برگشت، جزر، فروکشی، سیر قهقرایی

reversal (اسم)
برگشت، نقض، واژگونی، واژگون سازی

turnover (اسم)
تعویض، برگشت، انتقال، محصول، برگشتگی، بازده، تغییر و تبدیل، عملکرد، حجم معاملات، قطاب، عایدی فعالیت، واژگون شدگی

revert (اسم)
برگشت

coming back (اسم)
برگشت، عودت

recrudescence (اسم)
تجدید، عود، برگشت، برگشتگی، ظهور مجدد، عود مرض

regurgitation (اسم)
برگشت، قی، برگشت خون، استفراع

retrogression (اسم)
برگشت، پس رفت، پس روی، قفاروی، حرکت قهقرایی

refluence (اسم)
برگشت، فروکش اب رودخانه

upturn (اسم)
برگشت، تبدیل به احسن، تغییر وضع، چرخش به بالا

پیشنهاد کاربران

دوست من از مدرسه برگشت
رجوع
رجعت، اعاده
پس آمدن ( گویش تهرانی ) ، وا پس آمدن
اعاده

بپرس