برکت

/barekat/

    blessing
    abundance
    bounty
    prosperous effect

فارسی به انگلیسی

برکت دادن
bless, smile, to bless

برکت کردن
to be multiplied (as if by blessing)

مترادف ها

benediction (اسم)
نیایش، برکت، دعای خیر، دعای اختتام

felicity (اسم)
اقتضاء، برکت، سعادت، خوش بختی

beatitude (اسم)
سعادت جاودانی، برکت

blessing (اسم)
برکت، دعای خیر، نعمت خدا داده، نعمت، موهبت، دعای پیش از غذا

bliss (اسم)
برکت، سعادت

fatness (اسم)
برکت، فربهی، چربی

پیشنهاد کاربران

بَرکت: در لغت به رزق و روزی بی پایان گفته می شود، همنشینی با اولیاء الله خود مایهٔ برکت است: وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ، وجود برخی انسان ها قدسی و مایهٔ برکت در محلی است، چه زمانی که زنده و در قید حیات باشند و چه زمانی که در قید حیات نیستند هم وجود آنان مایهٔ خیر و برکت است.
بَرکت ؛ باراک شدن ، بَرآمدن ، به بار آمدن ، برآمده شدن ، پُربارتر شدن ، بارتر شدن ، برتر شدن ، وَرآمدن ، ورز آمدن ، ورزیده شدن
در این کلمه منشعب از کلمه ی بار ، مصوت حرف ( َ ) مفهومی که دارد برای ما و مربوط به ما می شود یعنی ما بر اساس بخششی که چیزی دارد باعث برآمدگی و باراک شدن می شویم.
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی تفاوت مصوت ( َ ) و مصوت ( ِ ) در ابتدای ساختمان کلمات، حرف ( َ ) شرایط ما را نشان می دهد مثل چَپ در چَپاول و حرف ( ِ ) شرایط طرف مقابل مثل چِپ در چپال با ریخت جبال به معنی کوه از جهت بخشنده بودن آن می باشد. یا در کلمه ی جِپَن از جهت چپوندن نور در اقلیم آن منطقه تحت عنوان سرزمین جاپان به معنی تابان می باشد. اما در کلمه ی چَپَن که به چک جوشکاری معروف می باشد به عنوان ابزاری که ما می توانیم توسط آن گل جوش را از سطح جوشکاری بچاپیم یا چپاول کنیم.
هر چند در جمله سازی این مفاهیم دچار تغیراتی می شود. اما از جهت نام سازی مصوت ها نقش کلیدی از خودشان در کلمات نشان می دهند.
بِرکه ؛ در این کلمه که با تعریف حوضچه ی کم آب می باشد مُصَوِّت حرف ( ِ ) شرایط بخشنده بودن برکه را به ما می رساند یعنی مفهوم بخشندگی و چیز کمی را از خودش جهت بخشیدن به ما ایجاد می کند به معنی حوضچه ای که آب کمی به ما می دهد.
درک بهتر مطلب فوق مرتبط با تحلیل و تفسیر کلمات هم خانواده با کلمه ی بار و بال در متن زیر تبیین شده است ؛
بارنیا ، بارنی ، بارنین ، بِرنی ؛ بسیار پُربار و بار دهنده ، نیرو رسان ، انرژی دهنده
مفهوم بار دادن و باررسانی در عالم هستی منتج به بَرآمدن و بَرآمده شدن و بارآمدن و بارتر شدن به معنی برتر شدن و پُربارتر شدن و بروز کردن می شود.
باری تعالی ؛ دارای بار و برتری و بار دهنده ی برتر و متعالی
باری ؛ دارای بار
در صنعت به الکترودهای جوشکاری باری و به میله گردها Round bar گفته می شود.
burner ؛
در زبان انگلیسی با ترجمه ی فارسی کلمه ی بِرنِر با نگارش و صورتگری حروف به صورت burner به معنی مشعل رایج و برگردان شده است.
تعریف مشعل برای کلمه ی برنر یک تعریف موازی و غیرانطباقی با مصدر کلمه ی برنر می باشد.
اگر بخواهیم یک تعریف انطباقی بر مبنای مصدر و بن واژه برای کلمه ی بِرنِر داشته باشیم کلمات ( باردهنده ، باررسان ، انرژی دهنده و نیرو رسان ) قابل ارایه می باشد.
مفهوم کلمه ی بِرنِر مرتبط با کلمات هم خانواده در متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛
این کلمه با ریشه ی بار در کلماتی مثل ؛
( ابر ، باران ، عبور ، باری تعالی ، بِرنِر ، باراد ، پُربار تر ، بارتر ، برتر ، باریک به مفهوم کم بار ، باروت ، باربد و. . . )
قابل مشاهده است.
اصطلاح برنده شدن و بِرَند در اجناس و کالاهای تبلیغاتی نیز منشعب از کلمه ی برتری با ریخت قبل تر آن بارنده و بارانده به معنی دارای برتری و پرباری و پُربار بودن می باشد.
برادر ؛ براتر ، باراتر ، برتر ، دارای برتری ، باردهنده و ایجاد کننده ی برتری
بریتانیا ؛ سرزمین برتر و دارای برتری
وَبال ؛ اصطلاح وَبال شدن در زمانی دارای کاربرد می شود که بار کسی بر روی دوش کس دیگری نهاده شود.
وبال شدن یعنی وبار شدن به معنی بارگذاری دارای معنا و مفهوم می باشد.
حرف ( ل ) و ( ر ) در قانون و قواعد ایجاد کلمات در پهنه ی واژگان و دریای لغات در قانون قلب ها قابل تبدیل به همدیگر می باشند.
بالشت ؛ بار شده ، دارای بار
بالین و بالشت ؛
اگر از زاویه ی قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف به دلیل نقطه و محل مشترک صدور آوا از ابزارهای کلامی واقع شده در دهان به حرف ( ر ) در کلمه ی بار نگاه کنیم حرف ( ر ل ) قابل تبدیل به همدیگر می باشند.
یعنی عینیت و انطباق مفهوم کلمه ی بار در عالم هستی باعث بَرآمدن و بارآمدن و بالا آمدن می شود. به عنوان مثال کلمه ی بالشت که به عنوان یک بالین ، کیسه پارچه ی دارای بار می باشد باعث بالا آمدن سر انسان به عنوان بالین در زیر سر هنگام خوابیدن می باشد.
بالینی که با گذاشتن سر بر روی آن نه تنها سر انسان را به لحاظ فیزیکی بالا می آورد بلکه بال تفکرات انسان را نیز به پرواز در می آورد و بالا می برد.
باریک ؛ در این کلیدواژه حرف ک نماد تصغیر در مفهوم این کلمه به معنی کم بار می باشد.
در قانون مُصَوِّت ها در مورد کلمه ی بار که حرف آ در میان ساختمان کلمه ی بار باعث ایجاد زیاد بودن و تعالی، در مفهوم کلمه می شد حرف مصوت ( ی ) با جانمایی در میان دو حرف ( ب ر ) کلمه ی بیر به معنی کم بار قابل مشاهده می شود. مثل کلمه ی زیک و زاک یا قیل و قال یا زیپ زاپ یا بیر بار و. . .
کلمه ی بیر که در زبان ترکی به عنوان عدد یک و شروع شمارش اعداد استفاده می شود از جهت کم بارترین عدد کامل در شمارش اعداد استفاده می شود.
باراک ؛ در این کلمه علاوه بر حرف مصوت تعالی بخش آ ، افزونه ی حرف ک به عنوان نماد کامل بودن در مفهوم این کلمه نقش آفرینی می کند.
یعنی دارای بار کامل یا پُربار
بایر ؛ زمین بی بار و بدون حاصل

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
برکتبرکتبرکتبرکت
بَرِکَت: ١. فراوانی، فزونی، بسیار بودن، انبوهی، زیادی ٢. شگون، خجستگی ٣. گوالش
لری بختیاری
رِی، اُوِندِریکا:برکت طبق نظریه ای واژه اندیکا شاید از کلمه ایلامی اُوِندِریکا به معنای برکت گرفته شده باشد
این واژه عربی نیست و از فرهنگ های یهودی و . . . گرفته شده است ، در یهودیت واژه Berakhah به کار می رود که شاید با واژه بارگاه هم ریشه باشد ، البته شاید .
همتای پارسی واژه ی عربی برکت، اودریک udrik می باشد که در سنسکریت udreka می باشد.
برکت: هر خوبی ویژه، کارساز و به هنگام، چه از سوی کسی آرزو شده یا نشده باشد برای کامیابی، برتر سازی، رستگاری یا برون رفت از گرفتاری که خدا یا دیگری از سر مهربانی می دهد تا پاداش نیکوکاری و شکیبایی بوده و نشانگر این باشد که خدا یا آن کس، گیرنده را دوست دارد.
داشتار
ری=فزونی
پلاو=نعمت
و
گوالش=برکت
برکت از ریشه برک ( بر وزن درک ) به معنی سینه شتر می باشد گرفته شده ، و از آنجا که شتران به هنگامی که در جائی ثابت می مانند سینه خود را به زمین می چسبانند ، این کلمه تدریجا معنی ثابت ماندن به خود گرفته
...
[مشاهده متن کامل]
است ، سپس به هر نعمتی که پایدار و با دوام باشد و هر موجودی که دارای عمر طولانی و آثار مستمر و ممتد است ، موجود مبارک یا پربرکت گفته می شود .

اغر
از تو حرکت از خدا برکت
God helps the sailor who rows
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=_yD-Tjxlkmw
یُمن - مبارکی - میمنت
blessing
نعمت، برکت، موهبت، توفیق، رضایت
e. g. being thankful for your blessings will increase your blessings
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
فَردَهِش، نیک بخشی، خجستگی
هوالعلیم
بَرکَت : مبارکی ؛ میمنت ؛ زایندگی به مرحمت خداوند؛ خیر و فزونی ومانائ ؛ . . . . .
هر واژه ، لغت یا کلمه ای که در اربی به کار برده می شود دلیل بر آن نیست که اربی باشد! این لغت برکت در سنسکریت به شکل و دیسه ی varata و به مانای آمدهbeing a blessing
شکوم
ری - خیر
خیر فراوان پایدار
فزونی همیشگی، فزونی پیوسته، فزونی پایدار
شگون
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
رِوات ( سنسکریت )
اودریک udrik ( سنسکریت: اودرِکَ )
پورَم ( سنسکریت: پورَمدْهی )
پَهونام ( سنسکریت: بَهونَم )
1ـ خوشبختی و موفقیت از سوی خداوند. 2ـ بخشش ویژه ی خداوندی به کسی بی این که حق او باشد تا از دیگران ممتاز و نزد آنان دوست داشتنی باشد. 3ـ راهنمایی خداوند به کسی تا از نعمت های داده شده به بهترین صورت استفاده
...
[مشاهده متن کامل]
کند. 4ـ افزایش نعمت از سوی خداوند. 5 ـ بهبودی جسمی یا روانی کسی از سوی خداوند. 6 ـ افزایش اعتبار و علاقه ی کسی میان مردم.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)