سبیل، بروت
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
در زبان کردی ایلامی به معنای غرور دار است
کسی که به دیگران اعتنا نمی کند
کسی که به دیگران اعتنا نمی کند
مهندس اسماعیلزاده
بروت ( دری ) : سبیل
آگاهی: این واژه به همین معنی در متون کهن فارسی آمده است؛ بدبختانه در ایران بکار برده نمی شود.
شعر حضرت سعدی:
دشمن چو بینی ناتوان لاف از بروت خویش مزن
مغزیست در هر استخوان مردیست در هر پیرهن
بروت ( دری ) : سبیل
آگاهی: این واژه به همین معنی در متون کهن فارسی آمده است؛ بدبختانه در ایران بکار برده نمی شود.
شعر حضرت سعدی:
دشمن چو بینی ناتوان لاف از بروت خویش مزن
مغزیست در هر استخوان مردیست در هر پیرهن
بُروت ( boroot ) : از ریشه باروت به معنای حرکت انفجاری است. این کلمه اشاره به اقدام ناگهانی کسی دارد که از دست دشمن یا خطر فرار می کند.
سبیل
. . . بروت خود را بخلاف عادت مستمره چقماقی تابید. .
کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی
جیمیز موریه
. . . بروت خود را بخلاف عادت مستمره چقماقی تابید. .
کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی
جیمیز موریه
در گویش سنگسری از قدیمی ترین گویش های ایرانی به معنی ، شکوه و غرور و جلال می باشد.
سبیل در زبان ملکی گالی بشکرد
در گویش زبان بختیاری واژه بروت ( Brut ) به معنی =نما ، چهره ، هیکل، تیپ، چثه میباشد.
سبیل
برادر در زبان ملکی گالی بشکرد
برادر در زبان مُلکی گالی ( زبان بومیان رشته کوه مکران در جنوب شرق کشور )
سبلت، سبیل، شارب
سبیل و موی زائد ی که بالای لب و پایین بینی می روید
در گویش افغانستانی یعنی سبیل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)