برنشستن


    lounge

پیشنهاد کاربران

سوار شدن
کناره گرفتن. عبور کردن. سود بردن. سوار شدن

بر نشستن به گاه : کنایه ی ایما از ارجمندی و بلند پایگی
بت اندر شبستان فرستاد شاه
بفرمود تا برنشیند به گاه
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۸۷.
سوار اسب شدن

بپرس