برنده

/barande/

    bearer
    keen
    trenchant
    winner
    winning
    cutting
    sharp
    incisive
    efferent
    biting
    gainer
    remover
    victor
    victorious
    cuffing
    [infml.] digestive
    highest bidder
    carrier
    [adj.] winning

فارسی به انگلیسی

برنده جایزه
prize

برنده جایزه نوبل
nobelist

برنده دو گانه
daily double

برنده شدن
carry, overcome, outmatch, win

برنده مقام قهرمانی
titleholder

برنده ی مسلم
shoo-in

مترادف ها

winner (اسم)
برنده، فاتح، برنده بازی

cutter (اسم)
برنده، نوعی کرجی، الت تراش، دندان پیش

dissolvent (صفت)
برنده

cutting (صفت)
برنده

winning (صفت)
دلکش، برنده

incisive (صفت)
تیز، قاطع، برنده، نافذ، دندان پیشین، ثنایا

conductive (صفت)
رسانا، برنده

trenchant (صفت)
قطعی، تیز، سخت، قاطع، برنده، نافذ، بران

deferent (صفت)
برنده، بیرون برنده، خروجی

پیشنهاد کاربران

به عبارتی برنده یعنی کسی که جایگاه بالاتر را به دست آورده است ( بر شده، بالاتر شده )
به نظر میرسد برنده کلمه تاسیسی معاصر باشد و کسی که جایزه رو میبرد برنده ی جایزه
اسم فاعل بردن
بردن ریشه از بر و بار دارد
بر یعنی بالا و بلندی
برتر یعنی بالاتر
برداشت یعی بلند کردن و بالا آوردن چیزی
...
[مشاهده متن کامل]

پرداخت هم از بر ماخوذ شده
فرآوری هم
کلماتی که فر و پر دارند از بر ماخوذ شده
فرنگیس یعنی بر انگیز یعنی برانگیزاننده و دلربا
پر و پرنده و پرواز ریشه از بر و بالا رفتن دارد
بردن یعنی چیزی رو بلند کردن و حمل کردن
ر ک بار

بر= محصول، میوه ، نتیجه، ثمر
نده= داشتن توانایی درونی مانند جهنده که نشان از توانایی جهیدن دارد یا دمنده که نشان از توانایی دمیدن دارد
برنده در خود نشان از توانایی برداشت نتیجه دارد
بازنده روبروی برنده است, یعنی مجبور به تکرار مرحله داشت می باشد و نمی تواند به مرحله برداشت وارد شود.
...
[مشاهده متن کامل]

برنده= به مرحله برداشت رسیده، به ثمر رسیده

برّا
برنده جایزه: winner
برنده بیماری: carrier
کسی که چیزی را از جایی به جایی دیگر می برد.
حاد
بران، برا، تند، تیز، قاطع، موثر، کاری، زایل کننده | پیروز، فاتح، قهرمان، حامل

بپرس