برنامه

/barnAme/

    bill
    docket
    plan
    presentation
    program
    programme
    project
    proposition
    schedule
    scheme
    setup
    timetable
    curriculum
    time - table
    [ext.] plan

فارسی به انگلیسی

برنامه ازمایشی
pilot tape, pilot film

برنامه اشتقاقی
spinoff

برنامه اصلی
feature

برنامه اضافی
encore

برنامه اموزشی
curriculum

برنامه ای
schematic

برنامه ای کردن
schematize

برنامه اینده
preview

برنامه بعد از ظهر
matinee

برنامه بندی کردن
budget

برنامه پخش شده
broadcast

برنامه پذیر
programmable

برنامه تئاتر
playbill

برنامه تعیین کردن
schedule

برنامه تفریحی
entertainment

برنامه تلویزیونی
programme, program, telecast

برنامه تکراری
rerun

برنامه چاپ شده نمایش و غیره
bill

برنامه چند شبه
miniseries

برنامه حزب
plank

مترادف ها

title (اسم)
لقب، عنوان، کنیه، اسم، نام، سرصفحه، برنامه، مقام، استحقاق، حق، صفحه عنوان کتاب، عنوان قبل از اسم شخص

program (اسم)
دستور کار، مرام، دستور، برنامه، نقشه، روش کار، پروگرام

scheme (اسم)
ترتیب، تمهید، برنامه، طرح، نقشه، رویه، تدبیر، طرح کلی

bill of fare (اسم)
صورت غذا، صورت اغذیه مهمانخانه، برنامه

plan (اسم)
اندیشه، خیال، برنامه، طرح، نقشه، تدبیر

schedule (اسم)
صورت، برنامه، فهرست، جدول، برنامه زمانی، جدول زمانی، فرانما

code (اسم)
برنامه، نظام نامه، رمز، قانون، دستورالعملها

syllabus (اسم)
برنامه، رئوس مطالب، خلاصه مفید

پیشنهاد کاربران

برنامه: این واژه از دو بخش ساخته شده است: 1 - بر؛ که در پهلوی به معنی محدوده، حیطه، حوزه، محوطه و منطقه است. 2 - نامه که در پهلوی نامَک یا نامَگ و در سغدی نامِه بوده و به معنی نوشته یا کتاب است که تا زمان فردوسی همین معنی را داشته که او به محمود غزنوی گفته است:
...
[مشاهده متن کامل]

نکردی در این نامه ی من نگاه به گفتار بدکیش گشتی ز راه
همچنین به کتاب خود نیز شاهنامه گفته است.
رفته رفته در پارسی دری به معنی نوشته ای شد که کسی برای دیگری می فرستد و ترکیب نامه نگاری از آن ساخته شد. پس اگر معنی بر و نامه را در نظر بگیریم، برنامه در واژه یعنی چیزی که محدوده ی یک نوشته را معین می کند.
تعریف امروزی برنامه: 1ـ رشته کارهایی که در یک محدوده ی زمانی تعیین شده [و برآورد هزینه، ابزار و نیروی انسانی] و پیش بینی دستاور د یا دستاوردهای آن برای دستیابی به یک هدف در نظر گرفته می شود. 2ـ کاری هنری از پیش آماده شده که از رسانه ها پخش می شود. 3ـ نوشته ای با ذکر جزئیات یک کار که برای آگاهی دیگران داده می شود. ( https://www. cnrtl. fr/definition/programme )

برنامه= ( بر ) ( نامه )
بر ( به فتح ب ) =ثمر، میوه، نتیجه، ساختار
از بر کردن=به یاد سپردن
نامه=نقشه راه، پیکربندی شده، ساختارمند
برنامه معنی می دهد نقشه راه رسیدن به ثمر
پلن
برنامه
برنامه = بر، نام، مه ( برنامّه ) . گپ/حرف ( م ) با ( ا ) و ( ه ) ضرب میخورد و یا بگویم ( زانو خم ) است و حرف پیوند کنند میباشد.
برنامه = بر، نام، مه
بر = گسترش
نام = نام
نام یک واژه سره پارسی است که از دو سو خوانده میشود و معنی میدهد.
...
[مشاهده متن کامل]

نام 🔄 مان
یعنی از خود نام به جاه گذار.
هستی مستی میخواهد
جان مستی هستی است.
جان جهان میخواهد.
جهان نام میخواهد.
نام نیکی میخواهد.
نیکی جاودانگی است.
مرد نمیرد به مرگ، مرگ ازو مام جست
نام چو جاوید شد، مردنش آسان کجاست
استاد خلیل الله خلیلی.
مه = خوب، نیک، دلفروز دلانگیز.
برنامه = نقشه
برنامه = فورموله
برنامه = دین بهی
برنامه = کار نیک که به زندگی نیاز باشد و خرابی بار نیآرد و شایسته به پسند دلان باشد.
واژگان ( رمز ) اند و مانند Puzzle 🧩 میباشند که ما از نگاه آواز و کار شان پیوند شان را میدانیم و راز شان را در می یابیم.

ترتیبات
App _ application _ program
برنامه: ( Program، Sub function ) [اصطلاح امورمالی]برنامه بالاترین سطح طبقه بندی کارهای اجرایی یک یا چند دستگاه برای انجام عملیات و وظایفی است که در داخل یک فصل به آن محول شده است. هر برنامه حدود کارهایی
...
[مشاهده متن کامل]
را که به منظور نیل به مقاصد و اهداف دستگاهها صورت گرفته و منجر به تولید حاصل نهایی ( خدمت یا کالا ) می گردد مشخص می سازد.

application
برنامه : مجموعه ای دستورالعمل اجرایی ساخت یافته نظامند برای بدست آوردن نتیجه مشخص است. یک برنامه در هنگام اجرا ممکن است به اطلاعات یا منابعی نیاز داشته باشد تا با استفاده از آن نتیجه مورد نظر را تولید کند.

بپرس