برش

/boreS/

    cut
    slice
    section
    coupon
    borsch
    cut(ting)
    clip
    snip
    snippet
    wedge
    incision
    yellow ochre

فارسی به انگلیسی

برش از وسط
bisection

برش ژامبون
rasher

برش سه گوش
gore

برش عرضی
cross section

برش ورین
cross section

برش کار
cutter

مترادف ها

cut (اسم)
تخفیف، قطع، برش، جوی، شکاف، کانال، چاک، معبر، بریدگی، مقطع

cutting (اسم)
قطع، برش، قلمه گیاه، قلمه زنی، برش روزنامه

abscission (اسم)
جدایی، قطع، ریزش، برش، دریدگی، قطع پوست و گوشت

incision (اسم)
برش، شکاف، چاک

section (اسم)
برش، قسمت، گروه، دسته، قطعه، بخش، دایره، مقطع، برشگاه

slice (اسم)
برش، باریکه، تکه، لقمه، قاش، گوه، خلال، قاچ، مرهم کش

dissection (اسم)
قطع، برش، تجزیه، تشریح، کالبد شکافی

mammock (اسم)
برش، ذره، پاره، ریزه، قراضه، دم قیچی

borsch (اسم)
برش، نوعی ابگوشت سبزی دار روسی

borscht (اسم)
برش، نوعی ابگوشت سبزی دار روسی

broach (اسم)
برش، سیخ، سنجاق کراوات، شکل سیخ

slash (اسم)
برش، ضرب، شکاف، چاک، ضربه سریع، چاک لباس، نشان ممیز

clip (اسم)
برش، گیره یا پنس، پشم چینی، شانه فشنگ، گیره کاغذ

concision (اسم)
قطع، برش، تفرقه

scissoring (اسم)
برش، تفرقه، اختلاف، پراکندگی

truncation (اسم)
برش، کوتاه سازی، ناقص سازی، قطع سر، بی سر سازی، ابتر سازی، تسطیح زوایا

slicing (اسم)
برش، قاچ زنی

hack (اسم)
برش، ضربه، ضربت، فاحشه، چاک، نویسنده مزدور، جنده، خش، مزدور، کلنگ، سرفه خشک وکوتاه، اسب کرایه ای، اسب پیر، درشکه کرایه

excision (اسم)
قطع، برش

resection (اسم)
قطع، طرد، برش

snip (اسم)
برش، خرده، قطعه، ته سیگار، ادم کوچک یا بی اهمیت

snipping (اسم)
برش

sectorial (صفت)
برش، بخشی، دندان اسیا، مربوط به قطاع دایره

پیشنهاد کاربران

متاسفانه علی اکبر خان دهخدا در ِلغت نامه خودش گفته این واژه روسی است چرا خودمان واژگان پارسی به زبان دیگر ربط می دهیم ولی در کتاب فرهنگ فارسی عمید گفت پارسی است و واژه برش چیزی که پایین در دوست عزیز ی
...
[مشاهده متن کامل]
فرستادند شعرش در شاهنامه فردوسی آمد پارسی بودنش صد در صد است فقط با این کار های اشتباه واژه پارسی را به زبان های دیگر ربط دادند جا را برای پان ها باز می کنند.

برش
این واژه از نظر این سایت https://beparsi. com/q یعنی واژه � برش پارسی است.
شعر شاهنامه:� تهمتن بفرمود شستن سرش� یکى جامه پوشید نو بر برش‏
پارسی را پاس داریم�
بهترین زیبایی ها پیشکش تان
ولی در ِلغت نامه دهخدا روسی گفت شده در شاهنامه فردوسی این واژه برش آمد است پس پارسی است.
در گویش تاتی بَرشَه به دررو گفته میشود
بدن او
یا
از او
بستگی به نوع جمله داره
برش ( قطع یا کات ) : قطع صحنه یا نما، اصطلاحی است تدوینی ( مونتاژی ) که معرف اندازه سازی نما به لحاظ زمانی، مکانی وحرکتی آن است. قطع نما در مراحل مختلف تدوین بسیار متغییراست. ( اصطلاح سینمایی )
صورتش یا بدنش

بپرس