برزخ

/barzax/

    interval between death and resurrection
    isthmus
    perilous or awkward situation
    connecting link
    [fig.] peritous or awkward situation
    rough time
    limbo
    purgatory
    resentful

فارسی به انگلیسی

برزخ شدن
chafe, upset, to be upset

برزخ کردن
chafe, disgruntle, faze, upset

مترادف ها

isthmus (اسم)
باریکه، برزخ، تنگه خالی

transition (اسم)
تحول، انتقال، عبور، برزخ، گذار، مرحله تغییر، تغییر از یک حالت بحالت دیگر

limbo (اسم)
برزخ، کنار دوزخ

پیشنهاد کاربران

تفسیر علمی آیه قرآنی 《ما خلقکم و لا بعثکم الا کنفس واحده 》 و نشان دادن راه و روش چگونگی رجعت یا بازگشت افراد انسانی ( منجمله بقیه موجودات مفید ) به این دنیا پس از مرگ و اشاره ای کوتاه به برزخ های نزولی و صعودی و دو عالم به اصطلاح مجرد؛ یکی تحت عنوان عالم عقل و دیگری عالم مثال یا خیال به عنوان حائل بین عالم عقلانی در بالا و عالم جسمانی در پایین از دیدگاه حکیمان ایرانی و مسلمان و بنیانگذار حکمت های چهارگانه ( اربعه ) مشائی و اشراقی و متعالیه و بدایه و نهایه و عارفان مسلمان : خداوند متعال در آفرینش اولیه ملکوتی یا آسمانی محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین، کلیه نفوس نباتی و حیوانی و انسانی را از نفس واحد و بیکران خود و هرکدام را بصورت زوجی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی آفریده و به هرکدام جاودانگی اهداء نموده و نه از نفس یک موجود خیالی اوهامی تحت نام آدم. و کالبد های موجودات زنده و غیر زنده را از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی نسبی ( هردو ابعاد خود وی ) بر رویهم با ماهیت های معکوس و کمیت های مساوی در ابعاد پلانک آفریده و نه از عدم یا نیستی از دیدگاه دینی و نه از هیولی اولی از دیدگاه فلسفی ( که معلوم نیست چیست غیر از یک مفهوم تاریک و تهی یا خالی از حقیقت ) و نه از تارها یا ریسمان های نوسانگر انرژی از دیدگاه بعضی از خیال پردازان شبه علمی. و بعد از مرگ، بدن ها را بر نمی انگیزاند بلکه من ها در نفس یا منِ واحد خود بموازات خواب ژرف و شیرین در طی حالت برزخ به کمک حواس، فهم و عقل بیکران خویش از مشاهده و تجربه عشق و زندگی روئیایی با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار می نماید تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره ( حدود نُه ماه بعد ) در همین دنیا در مداری برتر. و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندار ها و گفتار ها و رفتار های نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی. طول زمانی این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی از دیدگاه علمی و نه دینی و فلسفی و عرفانی ) در ادوار فراوان ( دقیقا به تعداد کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول ) همیشه مساوی خواهد بود با معکوس زمان پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه. تبدیل این زمان به سال شمسی ( یا قمری ) به کمک یک ماشین حساب مناسب به عهده خوانندگان گرامی که علاوه بر اعتقاد و ایمان و امید به خدا، به علم و محاسبه هم علاقه مند باشند. آن دو عالم مجرد اشاره شده در مقدمه این کامنت کوتاه یا پیامک، وجود ندارند و هیچ چیز دیگری نیستند غیر از تولیدات یا محصولات و یا نتایج خیالات اوهامی خود آنان در افق های دور دست سراب ابهام و اوهام در بیرون از مرز میدان تجربه و این واقعیت سفت و سخت و این طبیعت. در پایان کلام کودکانه امروز خود ( با نام های استعاری قدیمی از قبیل قندی، سی سی، نینا و. . . . . ) لازم به اشاره می دانم که خداوند متعال حقیقی و واقعی ( یعنی خدا از دیدگاه علمی و نه دینی و فلسفی و عرفانی ) که هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از محیط و محتوای مجموعه باز و بیشمار جهان های متناهی و مساوی و موازی، هیچکدام از افراد انسانی را نسبت به انسان های دیگر به هیچ وجه من الوجوه به اندازه کوچکترین اتم یعنی هیدروژن و یا به اندازه کوتاهترین طول موج نور نامرئی و یا به قدر یکی از کوارک های زیر هسته ای، بیشتر یا کمتر دوست ندارد بلکه همه آنها را بطور مطلق مساوی و یکسان در ورای کلیه پندار ها و گفتار ها و رفتار های نیک و بد دنیوی هرکدام از آنها و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین آنان. به عنوان مثال خداوند متعال، فرعون های پدر و پسر ( phrao با تلفظ فرا او به زبان فارسی فرا باستانی به معنای او بالائی ) پدر و برادر ناتنی موسا از یک طرف و موسا و یک موجود خیالی اوهامی تحت نام خضر به اصطلاح ولی مستور، هادی و راهنما و آزمایشگر موسا ( موسی ) از طرف دیگر ؛ ایسا ( عیسی ) از دیدگاه مسیحیان فرزند مذکر یا تنها پسر دلبند وی از یکطرف و کایفا رهبر جناح فاریزی و پونتیوس پیلاتوس فرمانده سپاه روم در اورشلیم و نماینده سزار از طرفی دیگر ( و هزار و یک نوع مثال دیگر از این قبیل ) را به یک سهم مساوی دوست داشته و دارد و خواهد داشت، هم در مبدا ، هم در طول این سفر و هم در معاد.
...
[مشاهده متن کامل]

در مورد آفرینش نفوس مجرد یا من های نباتی و حیوانی و انسانی بصورت زوجی: خداوند متعال در آفرینش اولیه ( سرمدی یا مبدئی، ازلی و ابدی ) یا نظام احسن و اشرف آفرینش ملکوتی یا آسمانی، هر فرد انسانی را به شکل خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی و یا به بیانی دیگر هر فرد انسانی را بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج مذکر و موئنث آسمانی و هرکدام را در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی و دانائی و هنرمندی آفریده و به هرکدام عشق و زندگی جاودانه اهداء نموده است. آن ده انسان آسمانی در طول این سفر دایره وار بین دو بهشت برین متوالی، در طول هم و پشت سر همدیگر در ده عالم یا دنیا زیر سقف ده آسمان و روی ده کره زمین به ظهور و پیدایش نمیرسند بلکه در ۷ عالم یا دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین و آنهم از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن.
نتیجه کلی: شاید مفید و ثمر بخش و راهگشا باشد که از دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا خدا حافظی کنیم تا شاید خداوند متعال پیشوایان و مراجع تقلید این سه دین را به راه راست و سالم هدایت نماید. انشاء الله.

نور و ظلمت لازم و ملزوم یکدیگرند ، و این دو هرگز بهم نمی رسند ، زیرا بین آنها برزخی ست که نه نور است و نه ظلمت ، دریای آب شیرین شاملگان و اقیانوس آب شور آرام هرگز بهم آمیخته نمی شوند ، بین این دو دریا
...
[مشاهده متن کامل]
برزخی ست ، با حواس تجربه میشود ، ولی وسعت این برزخ از یک اتم هم میتواند کمتر باشد و یا از یک عالم فراختر ، الله اعلم

حالت برزخ حائل بین دنیا و آخرت نمی باشد بلکه حائل بین لحظه مرگ کالبد یا تن و یا بدن تثلیثی ( مادی - روانی - روحی ) در این دنیا و لحظه بسته شدن مجدد نطفه ( تثلیثی ) در رحم مادر و بیداری دوباره در همین دنیا
...
[مشاهده متن کامل]
در مداری برتر . این دنیا به شکل این آسمان ها و زمین و هرآنچه که بین آنهاست در طول سفر دایره وار مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( مبدء و معاد از دیدگاه علمی و نه دینی ) همیشه بعد از وقوع مهبانگ های هشتم در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود تا رسیدن یا بازگشتن به همان آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین. در محتوای این کیهان یا جهان هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست، وجود دارند ( یکی واقعی - ظاهری - شهودی - پدیدار شده یا فنومنی و شش تا امکانی - باطنی - غیبی - پدیدار نشده یا نوومنی ) و هرکدام به یک سهم مساوی با هم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه زندگی ها و عمر های کلی و جزئیاتی دنیوی خاص و ویژه خویش برخوردار می باشند که بطور متوالی از طریق گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن به ظهور و پیدایش و کثرت میرسند و آنهم هرکدام در طول این سفر دایره وار نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول. هر کدام از این دنیاهای هفتگانه دارای حالت برزخ خاص و ویژه خویش می باشند که بطور همزمان و ادغام در هم به شکل یک عالم بزرگ غیبی وجود دارد که حائل بین مبدء و معاد می باشد و هرکدام از برزخ های هفتگانه حائل بین لحظه مرگ و لحظه بسته شدن مجدد نطفه در دنیای خاص و ویژه خویش در مداری برتر و کمال یافته تر ازقبل . لذا تصویر دینی به شکل 《 دنیا - برزخ - آخرت 》 حقیقت ندارد. عشق و زندگی در طی حالت برزخ، روئیایی اند با کمیت و کیفیت بهشت برین و بطور مطلق مستقل از کلیه پندار ها و گفتار ها و رفتار های نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی بموزات خواب ژرف و شیرین نفس مجرد یعنی من در نفس یا من واحد خدا ( خدای حقیقی و واقعی از دیدگاه علمی و نه خدای کلمه ای، مفهومی ، ایده ای از دیدگاه دین و فلسفه و عرفان ) و به کمک حواس، فهم و عقل بیکران وی تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم و بیداری دوباره در همین دنیا در مداری برتر و نه به کمک حواس و فهم ها و عقل های انفرادی که در لحظه مرگ بدن بطور کامل مختل میگردند و از کار میفتند. راه و روش های پیشنهاد شده توسط پیشینیان در شرح و توضیح چگونگی جاودانه بودن عشق و زندگی انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) از قبیل گردش روان یا تناسخ، قبض یا جدایی روح، پریدن جان از قفس تنگ خاکی، مهاجرت روان بین عالم ایده ها یا ماوراء طبیعت و عالم محسوسات یا طبیعت افلاطونی، جملگی باور های خیالی - اوهامی می باشند و نه حقیقی. در پایان لازم به اشاره می دانم که محاسبات قندی مورد تائید من می باشند. کلمه برزخ به احتمال قریب به یقین از سه واژه فارسی به شکل زیر ساخته شده : برتر از خاک.

بهشت: جنّت.
دوزخ: جحیم، جهنم.
همیستگان: برزخ.
پارسی را پاس بداریم✌️
برزخ، مکانی در ادیان یهودیت، مسیحیت و اسلام است که جهانی مانند زمین، بهشت و دوزخ است اما مردمِ آن که مُردِگان هستند وضعیت هیچ کدام از این جهان ها را ندارند. انسان ها پس از مرگ، از این جهان به عالم برزخ می روند.
...
[مشاهده متن کامل]

عبارت برزخ ۳ بار در قرآن در سوره المؤمنون آیه ۱۰۰ و سوره الفرقان آیه ۵۳ و سوره الرحمن آیه ۲۰ آمده است، از آیات قرآن کاملاً این مطلب استفاده می شود که غیر از دنیای قیامت که در آن به حساب کلی افراد رسیدگی می شود، دنیای دیگری در بین این دنیا و دنیای قیامت وجود دارد که آن را اصطلاحاً عالم برزخ می گویند. برزخ یعنی حائل و واسطه. عالم برزخ یعنی عالمی که در بین عالم دنیا و عالم آخرت قرار گرفته؛ و لذا در عالم برزخ هم با اینکه هنوز حساب کلی افراد رسیدگی نشده است و در قیامت باید رسیدگی بشود، افراد مختلف اند، بعضی متنعمند و بعضی معذب. این است که سجاد فرموده اند: «القبر اما روضه من ریاض الجنه، او حفره من حفر النیران» عالم قبر برای انسان یا به منزله باغی است از باغهای بهشت یا به منزله گودالی است از گودالهای جهنم. اهل سعادت، از همان آن توفی و مردن، سعادتشان شروع می شود، و اهل عذاب، از همان آن مردن، عذاب برزخی آن ها آغاز می گردد. این آیه بر همین مطلب دلالت می کند قرآن نمی گوید که قبل از قیامت، مردم، چه سعید و چه شقی همین طور منتظر نگهداشته می شوند برای محاکمه نهایی و تا آن وقت همه در یک حالت انتظار به سر می برند؛ و لذا می فرماید اگر ببینی آن زمان را که فرشتگان می آیند اخذ می کنند، توفی می کنند، تحویل می گیرند به تمام و کمال کافران را و فقط بدنشان می ماند که بعد می پوسد، و اینها را معذب می دارند ( عذاب عالم برزخ ) . این بدن دیگر در کار نیست ولی مع ذلک عذابش هست. «یضربون وجوههم و ادبارهم» از پیش رو و پشت سر، اینها را می زنند و به آن ها می گویند عذاب سوزان را بچشید. «ذلک بما قدمت ایدیکم، و ان الله لیس بظلام للعبید». این آیه دو فراز دارد: یکی «ذلک بما قدمت ایدیکم» و دیگر: «و ان الله لیس بظلام للعبید». این دو فراز مکمل یکدیگرند. وقتی که صحبت عذابهای دردناک می شود، فوراً به ذهن انسان می آید که چرا خدا چنین عذاب می کند؟ آیا این العیاذ بالله ظلم نیست از طرف خداوند؟ قرآن همیشه اینطور جواب می دهد: «ذلک بما قدمت ایدیکم» اینها همه به موجب آن چیزهایی است که دستهای خودتان آن ها را پیش فرستاده است، یعنی تمام این عذابها و متقابلاً نعیمها، عذابها و نعیمهایی است که به دست خودتان آن ها را پیش فرستاده اید. خدا هرگز به بندگان خودش ظلم نمی کند. آیات قرآن که این مطلب را می رساند زیاد است. در قرآن، همیشه عموم مشیت الهی به چشم می خورد یعنی قرآن در مسئله مشیت الهی چنین نیست که مثلاً ثنوی باشد و بگوید بعضی امور تحت مشیت الهی است ولی بعضی دیگر تحت مشیت الهی نیست، بلکه می گوید همه چیز تحت مشیت الهی است ولی انتساب هر چیزی به اراده خداوند از مجرای سبب و علت خودش است. کارهای بشر هم انتسابش به خداوند از طریق خود بشر و اختیار و اراده اوست.

برزخبرزخ
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/برزخ
سلیم
برزخ: چهان بین مرگ و رستاخیز؛ برخی ها به این باورند کسانی کهپس از مرگ هنوز دلکن این جهان نشده اند در بین مرگ و رستاخیز سرگردانند که همان جهان دوزخ ست.
Limbo
purgatory
طول زمانی پایداری عالم برزخ از دیدگاه علمی ( و نه از دیدگاه دینی - فلسفی - عرفانی ) برابر است با فاصله زمانی سفر مقطعیِ نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان از نظام احسن آفرینش مبداء تا رجعت یا بازگشت به
...
[مشاهده متن کامل]
آن در معاد و مساوی است با معکوس مقدار طول لحظه جاودانه حال یعنی ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه که در علم فیزیک به زمان پلانک معروف است که پس از معکوس نمودن و تبدیل آن به دقیقه و ساعت و شبانه روز برابر خواهد بود با ۱۹ ضربدر ۱۰ بتوان ۳۶ سال و آنهم شمسی و نه قمری. خداوند متعال از طریق روح مقدس یا جبرئیل این حقیقت کلی را در قالب وحی به گوش سر و دل انبیاء و اولیاء شریف و بزرگوار باستانی ابلاغ ننموده است. تعداد زندگی های دنیوی هر فرد انسانی بهمراه محتوای کیهان با مراتب و درجات مختلف تکاملی بین دو سرحد نقصان و کمال در طول این راه و سفر بسیار طولانی بین مبداء و معاد برابر خواهد بود با زمان کل تقسیم بر طول عمر کلی کیهان ( یعنی فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی و وقوع دو مه بانگ متوالی که در حال حاضر توسط منجمین و کیهان شناسان برجسته غیر قابل پیش بینی و تخمین و محاسبه و تعیین می باشد ) و حاصل آن تقسیم بر عدد هفت ( ۷ ) .

عصبانی و خشمگین شدن در زبان ملکی گالی بشکرد
این واژه ایرانی است اربی نیست
برزخ _> برزَ اَخو : جهان بالا
عصبانی در زبان ملکی گالی بشکرد
دوراهی جهنم و بهشت
حدفاصل میان دوچیز
برزخ از واژه عربی فرسخ که همان فرسنگ و پرسنگ فارسی است که سپس به عربی راه یافته و برزخ شده است.
طول عمر عالم برزخ یا عالم قبر برابر است با طول زمانی خواب مرگ و آن برابر است با فاصله زمانی بین لحظه مرگ در عالم شهود فعلی و لحظه تولد مجدد در عالم شهود بعدی و آن برابر است با فاصله زمانی بین وقوع دو مه
...
[مشاهده متن کامل]
بانگ متوالی. این فاصله زمانی هنوز توسط علم کیهان شناسی محاسبه و تعیین نگردیده است و تا آینده های دور دست قابل محاسبه نمی باشد. اما به احتمال قریب به یقین برابر است با 90 میلیارد سال. نیمی از این فاصله یعنی 45 میلیارد سال به فاز انبساط و نیم دیگر به فاز انقباض مجدد تعلق دارد. برای مردگان و یا اموات که قادر به درک گذر زمان نیستند و نخواهند بود، این فاصله بسیار طولانی تقریبا حدود یک ثانیه و یا کمتر طول خواهد کشید. شاید به اندازه یک دم یا یک بازدم، به اندازه یک چشمک زدن. اما این خواب طولانی مدت پر از روئیا های خوش و شیرین و لذت بخش خواهد بود. حد اقل این حقیر به آن باور دارم. چیزی که پس از مرگ به خواب ژرف و عمیق فرو میرود، " من یا خود مجرد انفرادی " می باشد که جای آن چه در طول عمر و چه در طول مرگ در ذهن خداوند می باشد. در طول عمر بیدار است و در طول مرگ خوابیده.

تا جایی که من در متون ساسانی خوانده ام این واژه ایرانی ست، هم خانواده با دوزخ. نامی دیگر برای برزخ در متون دینی ساسانی "هَمیستَگان" میباشد.
دنیا یا جهانی میان جائی که زندگی میکنیم و قیامت
دونیا یا جهانی که او یئری که بیزلز اوندا زنگانیق ایلیروق و قیامتین آراسیندا
خدا به هممون رحم کنه تو برزخ و تو قیامت/الله هامی میزا رحم ایله سین هم برزخ ده و هم قیامت ده

برزخ یک واژه ترکیبی است که ریشه در زبان فارسی دارد و میتوان آنرا بصورت زیر نوشت :
بَر از خاک و آن خود به معنای عالم بالا تر از عالم خاک.
از دیدگاه اسلام برزخ یک عالم مستقل است که بین عالم دنیوی و عالم آخرت قرار دارد. طول و عمق و عرض این عالم و مدت زمان برقراری آن توسط دین اسلام تعیین نگردیده است. بطور مثال معلوم نیست که این عالم میانی به شکل یک نیم کره روی عالم محسوسات قرار دارد و عالم آخرت در بیرون از آن و به شکل یک کره نیمه بی نهایت روی آن قرار گرفته است. از طرف دیگر طبق آموزش دین اسلام، عالم آخرت در حال حاظر وجود ندارد بلکه در پایان زمان ایجاد خواهد شد. اگر از حکیمان و مفسرین و معبرین دینی به پرسیم که این عالم آخری کجا بر پا و بر قرار خواهد شد به ما پاسخ خواهند داد که عالم آخرت در صحرایی به نام محشر ایجاد خواهد شد. اگر به پرسیم که آن صحرای محشر در کجا خواهد بود، مطمعننا پاسخی در خور فهم و عقل را دریافت نخواهیم کرد. اما دین اسلام از طریق ارائه تصویر و بیان حالات مربوط به عالم برزخ یک حکم روشن و مبین را در اختیار ما قرار داده است که هیچگونه نیازی به تفسیر و تعبیر ( خواب ) ندارد. طبق این حکم سرنوشت زندگی ما انسان ها پس از مرگ پیشاپیش بطور قطعی و بدون قید و شرط تعیین گردیده است. طبق این حکم هیچ فرد انسانی قادر نخواهد بود که زندگی دنیوی برگردد و در مورد اعمال خود تجدید نظر نماید و احیانا شانس و امکان اصلاح گناه و یا خطا های اعمال دنیوی را دو باره کسب نماید. لذا قبل از مردن ضروری است که فاتحه موت خودرا بخواند و آنرا به عهده دیگران نگذارد. این حکم دینی به پیروان خود می آموزد که پس از مرگ هیچگونه عذری پذیرفته نمیشود و هیچگونه شفاعتی هم وجود نخواهد داشت. عذر های خود را فقط در قید حیات کوتاه مدت دنیوی میتوانی بیآوری و از خداوند، پیامبر و اهل بیت جهت عفو خطا و گناهانت تقاضای بخشش و شفاعت نمائی. با فرا رسیدن لحظه مرگ این همه امکانات از توانایی تو گرفته میشود. آگاه باش که پس از آن لحظه شانس و امکان برگشت بطور مطلق از تو صلب یا سلب میگردد، هیچ چیز و هیچ کسی به داد تو نخواهد رسید. این حکم قطعی به تو اختار میدهد که اعمال دنیوی تو تنها معیار و محک زندگی برزخی و اُخروی تو می باشد، در این زمینه هیچگونه غفلتی جایز نیست. آثار اعمال دنیوی تعین کننده سرنوشت نهائی توست و رحمت و عشق بیکران خداوند در این تعیین سرنوشت هیچگونه دخالتی ندارد. طبق این حکم مبین و روشن سرنوشت تو پاداش جاودانه در بهشت و عذاب جاودانه در جهنم می باشد و راه دیگری وجود ندارد. اگر از لحاظ ریاضی و فیزیکی دو کفه ترازو روی یک خط مستقیم ایستاد و عقربه میزان آن به حالت سکون در آمد که آن نشانه برابری و تساوی مطلق سنگینی صواب و گناه تو خواهد بود، آگاه باش که روی پل صراط که عرض و پهنای آن تعین شده و به باریکی لبه تیز شمشیر و یا یک مو میباشد، اما طول و ارتفاع آن تاکنون تعیین نگردیده، جاودانه باقی خواهی ماند. بعضی عالِمین بر این باورند که چنین اقامتی زجر دهنده تر است از عذاب جاودانه جهنمی.
...
[مشاهده متن کامل]

در این تصویر ارائه شده توسط دین اسلام لازم است هیچگونه شک و تردیدی در دل و افکار و اندیشه خود چه در جبهه دینی و چه در جبهه غیر دینی راه ندهیم و سعی کنیم آنرا بیش تر از این تفسیر و یا تعبیر ( خواب ) نمائیم بلکه بیاندیشیم که این تصویر و سرنوشت ما را قانع می نماید و یا آیا حقیقت دارد ؟
طوریکه این حکم بطور قطعی به ما می آموزد و یا پند میدهد که ضروریست گردن خودرا زیر یوغ شریعت دین اسلام بگذاریم. یوغ شریعت سنگین موسا و یوغ شریعت سبک ایسا گویا کفایت نمی کنند. این ادیان با آوردن چنین شریعت ها و احکامی به پایان کمال خود رسیده اند و کمالاتی بالا تر از این را ناممکن می دانند. باور من این است که سعادت اُخروی با اعمال دنیوی غیر قابل کسب و خریداری می باشد و تنها از طریق رحمت و عشق بیکران خداوند بدون هیچگونه قید و شرطی شامل حال کلیه افراد انسانی بدون استثناء میشود.

حایل
"برزخ" کلمه ای عربی است و معنای آن وسط یا میان دو چیز است، به نحوی که مخلوطی از هر دو آن ها و همزمان هیچ یک از آن ها است. بدین ترتیب با توجه به حالت تضادی که بین دو کلمه "دنیا" و "آخرت" وجود دارد، می توان گفت که عالم "روح یا ارواح" نیز همان "آخرت" و بالاترین سطح و مرتبه در بین همه عوالم دیگر است.
برابر واژه تازی " برزخ " در زبان اوستایی و پارسی " همستکان " است.
زمان انتقال جسم مرده به نباتات
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
میسوان ( اوستایی: میسوانَ )
پیتریت ( سنسکریت: پیتْرْتیرْتهَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس