probe
بررسی کردن
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
فرا گرفتن، تحصیل کردن، خواندن، بررسی کردن، اموختن، مطالعه کردن، درس خواندن
تحقیق کردن، باز جویی کردن، رسیدگی کردن، بررسی کردن، پژوهیدن، تفتیش کردن، جستار کردن، وارسی کردن، استفسار کردن، اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
بررسی کردن، بازدید کردن، پیمودن، ممیزی کردن، مساحی کردن
رسیدگی کردن، منع کردن، جلوگیری کردن از، بررسی کردن، مقابله کردن، ممانعت کردن، تطبیق کردن، نشان گذاردن
بررسی کردن، مطالعه کردن، بدقت خواندن
پیشنهاد کاربران
کاوش کردن