برداشت کردن


    access
    conceive
    cut
    deduce
    induce
    infer

فارسی به انگلیسی

برداشت کردن از
to withdraw from

برداشت کردن از حساب
withdraw

برداشت کردن از حساب بانک
draw

برداشت کردن در اثر محاسبه
calculate

برداشت کردن محصول
crop, harvest, reap

مترادف ها

remove (فعل)
دور کردن، بردن، برطرف کردن، حمل کردن، رفع کردن، زدودن، برداشتن، عزل کردن، بلند کردن، برچیدن، برداشت کردن، از جا برداشتن

پیشنهاد کاربران

بپرس