برداشت

/bardASt/

    concept
    conception
    conclusion
    construction
    deduction
    estimate
    impression
    inference
    interpretation
    notion
    perception
    pickup
    reading
    understanding
    version
    view
    yield
    taking(s)
    deduction in advance
    offake
    lifting
    harvest

فارسی به انگلیسی

برداشت اشتباهامیز
misconception

برداشت اشتباهی داشتن
misinterpret

برداشت تازه ارائه کردن
reinterpret

برداشت جدید
remake

برداشت داشتن
understand

برداشت در اثر محاسبه
calculation

برداشت سطحی
conjecture

برداشت غلط
misconstruction, misinterpretation

برداشت گذار
impressionistic, impressive

برداشت گرای
impressionist

برداشت گرایانه
impressionistic

برداشت گرایی
impressionism

برداشت محصول
harvest

برداشت نشده
untapped

برداشت کردن
access, conceive, cut, deduce, induce, infer

برداشت کردن از
to withdraw from

برداشت کردن از حساب
withdraw

برداشت کردن از حساب بانک
draw

برداشت کردن در اثر محاسبه
calculate

برداشت کردن محصول
crop, harvest, reap

مترادف ها

removal (اسم)
عزل، رفع، برداشت، ازاله

پیشنهاد کاربران

بد برداشت. برداشت خوب. برداشت بد. نابرداشت. بابرداشت.
مأخوذ، حاصل شده ، اقتباس شده، گرفته شده
withdrawal
برداشت ( حساب بانک )
برداشت: به فیلمبرداری ازیک صحنه ، برداشت می گویند. برداشت ممکن است بارها تکرار شود . برداشت می تواند نمایی چند ثانیه ای یا چند دقیقه ای باشد. برداشت ممکن است در نسخه ی نهایی فیلم به کار نرود که دریا ن صورت به آن می گویند. ( اصطلاح سینمایی )
دریافت . منظور . گرفتن
استنباط
بجای واژه ی از ریشه عربی استنباط، واژه ی پارسی «برداشت» را پیشنهاد می کنم؛ این واژه را می توان بی هیچ دشواری، همتراز «استنباط» بکار برد و بجای آن نشاند.
ب. الف. بزرگمهر

بپرس