برد

/bord/

    range
    ambit
    carry
    compass
    reach
    rifle range
    shot
    win
    winning
    pyrrhic victory
    toll call
    field

فارسی به انگلیسی

برد پرزیان
pyrrhic victory

برد گلوله
carry

مترادف ها

win (اسم)
پیروزی، غلبه، برد، فتح

reach (اسم)
حصول، کشش، حیطه، رسایی، برد

range (اسم)
دسترسی، حوزه، حدود، محدوده، رسایی، چشم رس، تیر رس، برد، خط مبنا، منحنی مبنا

winning (اسم)
تسخیر، غلبه، برد، فتح و ظفر

پیشنهاد کاربران

در کوردی جنوب ایلام یعنی سنگ
در کوردی شمال استان کوچک میگن
و در کوردی سورانی کوردستان میگن سان
واژه ای لری به معنای سنگ
بَرِد: ( در زبان عربی ) ابر تگرگ بار ( لغتنامه دهخدا )
کارگری، تاثیر، نفوذ، قدرت، توان، نیرو، یارا
دور شو، دور، باش
بیخ و بن و اصل
سنگ، سرد، ساکن، بیروح، خشک ، فسرده، تگرگ، یخچه
قماش و جامه
چیرگی، غلبه، پیروزی، ظفر
پیروزی - مسافت
برد به گویش بختیاری یعنی سنگ
برد با نحوه تلفظ ( Bard ) در گویش های بختیاری و لری و همچنین گویش کوردی به معنی سنگ می باشد.
بُرد : [عامیانه، اصطلاح]قدرت پرتاب، پیروزی بر حریف
برد با نحوه تلفظ ( Bard ) ، در زبان لری بختیاری به معنای سنگ است.
مسافتی را که گلوله بر اثر فشار گاز باروت طی می کند ( برد ) می گویند.
برد وسیله ای است که در داخل وسایل برقی به کار میرود برد دارای محافظ تنظیم کننده ی برق و. . . . بابا من گشنمه خداحافظ
واژه ای زرتشتی و پهلوی به معنای بیل کشاورزی ( بَرد )
بُرد ( به معنای بریده ای از چوب، فلز و دیگر مواد ) : تابلو، تخته، نمایه
کتان راه راه

بَرد در بختیاری به معنای سنگ ، مانند بَرد شِر ، یعنی شیر سنگی
در زبان کردی به معنای سنگ است
در گویش بختیاری به معنای
سنگ است
به معنای سنگ
واژه ی لری به معنی ( سنگ ) است ؛ریشه ی آن در واژه های گذشته پیدا است مانند بردیا .
در زبان لری بختیاری به معنی
سنگ
Bard
بردخون
. بردسیر. بردسکن.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس