smash (اسم)
برخورد، ضربت، سر و صدا، تصادم
strike (اسم)
ضربه، اصابت، برخورد، ضربت، ضرب، اعتصاب
reception (اسم)
پذیرش، قبول، برخورد، پذیرایی، مهمانی، دریافت
conflict (اسم)
نبرد، برخورد، ستیزه، ضدیت، نا سازگاری، تضاد، کشمکش، مناقشه، مغایرت، کشاکش
affection (اسم)
تاثیر، خوی، مهربانی، عاطفه، محبت، ابتلاء، مهر، برخورد، عدم تنافر، عطف، علاقه
meeting (اسم)
برخورد، اجتماع، تلاقی، انجمن، مجمع، جماعت، هم ایش، اجماع، ملاقات، جماعت همراهان، میتینگ، جلسه، نشست
collision (اسم)
برخورد، تلافی، تصادم
encounter (اسم)
تصادف، برخورد، مواجهه، ملاقات، رویارویی
clash (اسم)
برخورد، تصادم، تصادم شدید کردن
incidence (اسم)
برخورد، انتشار، مشمولیت، وقوع، شیوع مرض، تعلق واقعی مالیات
confluence (اسم)
برخورد، تلاقی، هم ریزگاه، همریختنگاه، اتصال یا تلاقی دو نهر
conflux (اسم)
برخورد، تلاقی، هم ریزگاه
greeting (اسم)
برخورد، سلام، خوشامد، درود، خوش آمد، تبریک، تهنیت، احترام، تبریکات، خوش باش، سلام کننده
tilt (اسم)
شتاب، تمایل، برخورد، زد و خورد، پرتاب، کجی، شیب، سرازیری، مسابقه نیزه سواری، شمشیربازی سواره در قرون وسطی
osculation (اسم)
برخورد، بوسه، تماس، اشتراک صفات
contact (اسم)
اتصال، برخورد، مخابره، تماس، قباله
contiguity (اسم)
مجاورت، نزدیکی، برخورد، وابستگی، تماس، ربط