بَرخوانی یا پَری خوانی مراسمی است شاملِ نوعی نمایشِ درمانی که شمنانترکمن صحرا اجرا می کرده اند و در اجرایش «برخوان» یا «پری خوان» نامیده می شدند.
برخوان به نوای دوتار بر چهار شمشیر می رقصد. سپس با شمشیر یا شلّاق بیمار را می کوبد.
... [مشاهده متن کامل]
«برخوانی» همچنین اصطلاحی است که بهرام بیضایی برای گونه ای از روایتِ نمایشی ( نمایشنامهٔ روایی ) که خود نوشته و به نمایش درآورده به کار برده است. این، در تاریخچهٔ نظریِ دگرگونیِ تماشا و زایشِ درام، همانا «لحظهٔ گذار از نقل روایت به نمایش» است. برخوانی های بیضایی عمدتاً در کتابِ سه برخوانی ( ۱۳۷۶ ) آمده است. بیضایی خود «برخوانی» را کمابیش هم معنای تک گویی ( در مقابلِ «گفتگو» در فرهنگِ یونانِ باستان ) گرفته و توضیح داده که «بَرخوانی هم به معنی از بَر خواندن است، هم به معنی بلند خواندن و برای جمع خواندن. . . . بَرخوانی را من به جای نقالی گذاشتم. بَرخوانی به جای روایت و بَرخوان به جای راوی. »
از میانِ برخوانی های بیضایی «اژدهاک» روایی ترین است و «کارنامه ی بُندارِ بیدَخش» محاکاتی ترین ( بازنمایانه ترین ) . در نمایشنامه های دیگرِ بیضایی هم که «برخوانی» نامیده نشده اند درجاتِ چشمگیری از خصلت های داستان گویانهٔ برخوانی هست؛ مثلاً در اَفرا، یا روز می گذرد.
مقالهٔ «مقدمه ای بر نمایش شرقی» ِ بیضایی، که سالِ ۱۳۴۷ نوشته و نخستین بار سالِ ۱۳۴۹ به نامِ «مقدمه ای بر نمایش شرق و غرب» منتشر شد، اساسِ بسیاری از نظریّاتِ نمایشیِ نویسنده اش را توضیح می دهد. اینجا بیضایی به تفاوت های نمایشِ سنّتیِ مشرق زمین و نمایشِ مغرب زمین می پردازد؛ که یکی آن است که نمایشِ مشرقی، بر خلافِ نمایشِ مغربی، روایی است.
پیش از برخوانی های بیضایی در زبانِ فارسی می شود از «مونولوگ »های سیّد علی نصر همچون تجربه ای مشابه یاد کرد. چیرگیِ روایت بر محاکات را اهلِ پژوهش ( پیروی نظریاتِ خودِ بیضایی ) از ویژگی های نمایشنامه های بیضایی گفته و گاه آن را متأثّر از سنّت های ایرانیِ نمایش و گاه حتّی احتمالاً غیرمستقیم برآمده از نوزاییِ آنچه مارتین پوخنر درامِ «افلاطونی» یا «دایجتیک» نامیده در درامِ مدرنِ مغربی شناخته اند.
برخوان به نوای دوتار بر چهار شمشیر می رقصد. سپس با شمشیر یا شلّاق بیمار را می کوبد.
... [مشاهده متن کامل]
«برخوانی» همچنین اصطلاحی است که بهرام بیضایی برای گونه ای از روایتِ نمایشی ( نمایشنامهٔ روایی ) که خود نوشته و به نمایش درآورده به کار برده است. این، در تاریخچهٔ نظریِ دگرگونیِ تماشا و زایشِ درام، همانا «لحظهٔ گذار از نقل روایت به نمایش» است. برخوانی های بیضایی عمدتاً در کتابِ سه برخوانی ( ۱۳۷۶ ) آمده است. بیضایی خود «برخوانی» را کمابیش هم معنای تک گویی ( در مقابلِ «گفتگو» در فرهنگِ یونانِ باستان ) گرفته و توضیح داده که «بَرخوانی هم به معنی از بَر خواندن است، هم به معنی بلند خواندن و برای جمع خواندن. . . . بَرخوانی را من به جای نقالی گذاشتم. بَرخوانی به جای روایت و بَرخوان به جای راوی. »
از میانِ برخوانی های بیضایی «اژدهاک» روایی ترین است و «کارنامه ی بُندارِ بیدَخش» محاکاتی ترین ( بازنمایانه ترین ) . در نمایشنامه های دیگرِ بیضایی هم که «برخوانی» نامیده نشده اند درجاتِ چشمگیری از خصلت های داستان گویانهٔ برخوانی هست؛ مثلاً در اَفرا، یا روز می گذرد.
مقالهٔ «مقدمه ای بر نمایش شرقی» ِ بیضایی، که سالِ ۱۳۴۷ نوشته و نخستین بار سالِ ۱۳۴۹ به نامِ «مقدمه ای بر نمایش شرق و غرب» منتشر شد، اساسِ بسیاری از نظریّاتِ نمایشیِ نویسنده اش را توضیح می دهد. اینجا بیضایی به تفاوت های نمایشِ سنّتیِ مشرق زمین و نمایشِ مغرب زمین می پردازد؛ که یکی آن است که نمایشِ مشرقی، بر خلافِ نمایشِ مغربی، روایی است.
پیش از برخوانی های بیضایی در زبانِ فارسی می شود از «مونولوگ »های سیّد علی نصر همچون تجربه ای مشابه یاد کرد. چیرگیِ روایت بر محاکات را اهلِ پژوهش ( پیروی نظریاتِ خودِ بیضایی ) از ویژگی های نمایشنامه های بیضایی گفته و گاه آن را متأثّر از سنّت های ایرانیِ نمایش و گاه حتّی احتمالاً غیرمستقیم برآمده از نوزاییِ آنچه مارتین پوخنر درامِ «افلاطونی» یا «دایجتیک» نامیده در درامِ مدرنِ مغربی شناخته اند.
بر، پیشوند استعلاست. برخوانی هم به معنای بلندخواندن است. برخوانی داستان، یعنی با آوای رسا و بلند داستان را خواندن.
روخوانی هم معنای خواندن میدهد و هم معنای تلاوت
تلاوت از روی متنی خواندن برای دیگران