برجستگی

/barjestegi/

    rise
    eminence
    illustriousness
    jog
    jut
    knob
    stardom
    nobility
    node
    notability
    noteworthiness
    overhang
    preeminence
    prominence
    protuberance
    style
    relief
    tuber
    saliency
    [fig.] prominence

فارسی به انگلیسی

برجستگی بند انگشت
knuckle

برجستگی پوست
pustule, wheal

برجستگی پوست بدن در اثر ضربه
welt, wheal

برجستگی تایر اتومبیل
thread

برجستگی تیز
spine

برجستگی حاشیه
welt

برجستگی داشتن
jut

برجستگی دور سکه
knurl

برجستگی روی پارچه
wale

برجستگی شرمگاهی
mons veneris

برجستگی کوچک
stub, tubercle

برجستگی کوچک و پستانک مانند
papilla

مترادف ها

jut (اسم)
برجستگی، پیش امدگی، پیش رفتگی

relief (اسم)
کمک، تسکین، ترمیم، جبران، اعانه، برجستگی، بر جسته کاری، اسودگی، راحتی، جانشین، رسایی، ازادی، فراغت، حجاری برجسته، گره گشایی، اسایش خاطر، تشفی، خط بر جسته، رفع نگرانی

eminence (اسم)
بلندی، بزرگی، تعالی، پشته، برجستگی، بر امدگی، مقام، عالیجناب، جاه، علی، علو

knob (اسم)
دسته، دستگیره، برجستگی، بر امدگی، گره، دکمه، قبه

swell (اسم)
برجستگی، تورم

boss (اسم)
رئیس، ارباب، برجستگی، بر جسته کاری، متصدی، رئیس کارفرما، خواجه

prominence (اسم)
برتری، برجستگی، سده، امتیاز، علو، پیش امدگی

salience (اسم)
برتری، برجستگی، جلو امدگی، نکته برجسته، موضوع برجسته، چابکی در جست و خیز

saliency (اسم)
برتری، برجستگی، جلو امدگی، نکته برجسته، موضوع برجسته، چابکی در جست و خیز

ness (اسم)
برجستگی، دماغه

eminency (اسم)
بلندی، بزرگی، تعالی، برجستگی، بر امدگی، مقام، عالیجناب، جاه

flange (اسم)
برجستگی، پخش رگه معدن، لبه بیرون امده چرخ، پیچ سر تنبوشه

notability (اسم)
شهرت، برجستگی، اهمیت

پیشنهاد کاربران

بپرس