براورد

/barAvard/

    appraisal
    assessment
    calculation
    estimate
    estimation
    judgment
    measure
    projection
    reckoning

فارسی به انگلیسی

براورد ارزش کار
numbers

براورد اضافی
overestimation

براورد تخمینی
guesswork

براورد دقیق کردن
determine

براورد شکمی
guesstimate

براورد غلط کردن
miscalculate

براورد نظری
rule of thumb

براورد هزینه
estimate, cost accounting

براورد کردن
appraise, assess, calculate, estimate, evaluate, gauge, guess, judge, rate, reckon, values, to estimate

براورد کردن بیش از اندازه واقعی
overcapitalize

براورد کردن بیش از واقعیت
overrate

براورد کننده
estimator

مترادف ها

calculation (اسم)
حساب، براورد، محاسبه، محاسبات

estimate (اسم)
ارزیابی، تقویم، تخمین، براورد، اعتبار، قیمت، دیدزنی

assessment (اسم)
ارزیابی، تقویم، تخمین، تشخیص، براورد، اظهارنظر، تعیین مالیات، وضع مالیات

estimation (اسم)
تخمین، براورد، عقیده

survey (اسم)
براورد، ممیزی، بررسی، بازدید، نقشه برداری، زمینه یابی، مطالعه مجمل، بردید

پیشنهاد کاربران

ارزیابی، قیمت گذاری، ارزش گذاری
تخمین، ارزیابی
برآورد:[اصطلاح نظامی]بررسی منظم و منطقی کلیه عوامل موثر بر مأموریتی که باید انجام شود.
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )

بیرون آورد
appraisal
تخمین

بپرس