برامده

/barAmade/

    elevated
    eminent
    prominent
    protuberant
    breakfront

فارسی به انگلیسی

برامده شدن
bulge

برامده کردن
bulge

مترادف ها

knotted (صفت)
جمع شده، دشوار، بر امده، گره دار، منگوله دار، ازدحام کرده، کلاله دار

bouffant (صفت)
باد کرده، پف کرده، بر امده

protuberant (صفت)
باد کرده، برجسته، بر امده، محدب

gibbous (صفت)
برجسته، بر امده، محدب، گرده ماهی، گوژپشت

bulging (صفت)
برجسته، بر امده، محدب

verrucous (صفت)
بر امده، زگیل، دارای زگیل، پوشیده از گندمه

bulgy (صفت)
بر امده، محدب، شکم دار

pulvinate (صفت)
بر امده، محدب، گوژدار، بالشتکی

excrescent (صفت)
بر امده

snaggy (صفت)
بر امده، ناصاف

protrusive (صفت)
بر امده، جلو امده

ridgy (صفت)
بر امده، مضرس، لبه دار

verrucose (صفت)
بر امده، زگیل، دارای زگیل، پوشیده از گندمه

پیشنهاد کاربران

حاصل
پفیده. [ پ ُ دَ / دِ ] ( ن مف ) پف کرده. آماس کرده. برآمده. ورم کرده.

بپرس