برامدن


    rise

فارسی به انگلیسی

برامدن خورشید
dawn

برامدن و فرو رفتن
heave

مترادف ها

rise (فعل)
طلوع کردن، خاستن، طالع شدن، برخاستن، بلند شدن، برامدن، بالا رفتن، صعود کردن، ترقی کردن، ناشی شدن از، طغیان کردن، بالا آمدن، از خواب برخاستن، سربالا رفتن

arise (فعل)
طلوع کردن، برخاستن، رخ دادن، بلند شدن، برامدن، قیام کردن

پیشنهاد کاربران

نفس برآمد ( 1 ) و کام از تو بر نمی آید ( 2 ) - فغان که بخت من از خواب در نمی آید
قد بلند تو را تا به بر نمی گیرم - درخت کام و مرادم به بر نمی آید ( 3 )
مگر به روی دلارای یار ما ور نی - به هیچ و جه دگر کار بر نمی آید ( 4 )
...
[مشاهده متن کامل]

( حافظ )
در ابیات بالا حافظ چهار بار ( برآمدن ) را به کار برده که معانی آن به شرح آتی است:
برآمدن:
1 - ( درباره نفس ) : جان سپردن و مُردن
2 - ( درباره کام ) : کامیاب شدن، حاصل و میسر شدن کامیابی و خوشی
3 - ( درباره درخت ) : به پیش یا کنار یا آغوش درآمدن؛ حاصل شدن و فراچنگ آمدن آن
4 - ( درباره کار ) : حاصل و انجام شدن کار و به نتیجه رسیدن آن
برآمدن معانی بسیار دیگر نیز دارد برای نمونه:
5 - ( درباره ماه و خورشید و اختران ) : طلوع کردن یا ظاهر شدن در آسمان
6 - ( درباره چیزهایی که دارای ارتفاع و بلندی هستند مانند: هوا، کوه، پشته و مانند آن ) : فراز آمدن و بالا آمدن
7 - ( درباره چیزهایی که بدست آوردن آنها نیاز به کار و تلاش دارد مثل پیروزی در جنگ، انجام دادن کار و مانند آن ) : پیروز شدن، غلبه یافتن، انجام دادن
8 - ( درباره کامیابی و موفقیت ) : بدست آوردن یا حاصل کردن آن، فراچنگ آوردن آن
9 - ( درباره چیزهایی که تورم می کنند مانند پوست، زخم و مانند آن ) : ورم کردن، تورم کردن
10 - ( درباره چیزهایی که در خود هوا را جای می دهند و باد می شوند ) : باد کردن، منتفخ شدن
11 - ( درباره گیاهان و رستنی هایی که از خاک می رویند ) : دمیدن، شکفتن و بالاآمدن
12 - ( درباره صدا و ندا و بانگ و غریو ) : بلند شدن و هویدا و پدیدار شدن صدای آنها
و این قصه سر دراز دارد معانی بیشتری وجود دارد : )

سرزدن ، پدیدار شدن
برداشت می شود
شمشیر کشیدن خورشید ؛ کنایه از سر زدن خورشید. طلوع آن :
چو خورشید شمشیر رخشان کشید
شب تیره را گشت سر ناپدید.
فردوسی.
بیرون آمدن ( در برخی باره ها )
نمونه:
از �طاغوت� برآمدیم [بیرون آمدیم] و در �طاغوت� فروغلتیدیم.
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2021/07/blog - post_23. html
طول کشیدن
ارتقا
🧐"بر آمدن " مصدر لازم هست . یعنی به مفعول نیاز ندارد ❗
"برآمدن" با تلفظ/bar'amadan/ از دو قسمت تشکیل
شده است . قسمت :*بر*که یعنی بالا🤮 . وقسمت :*آمدن * .
درنتیجه "بر آمدن " یعنی 1️⃣بالا آمدن .
1️⃣مثال : خور شید هنگام برآمدن از پشت کوه ها ، زخمی شد. و
...
[مشاهده متن کامل]

آسمان را غرق در خون کرد 🩸●•●برآمدن :بالا آمدن
🧐بر آمدن ، معنی دیگری نیز دارد . که از معنی اول آن برداشت
می شود در اصطلاح مستفاد می شود :2️⃣ ظاهر شدن ، پدیدار
شدن .
2️⃣مثال : هر گاه در جنگلی شیر نری برآمد . منتظر بر آمدن شیر
ماده ای باش 🦁●•●بر آمدن :ظاهر شدن، پدیدار شدن

به بر آمدن :استعاره ی تمثیلی از بهره بردن و به نتیجه رسیدن.
هنر ها بیاموختش ، سر بسر؛
بسی رنج برداشت و آمد به بر
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۹۲.
ظهور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس