بُراق: خر حضرت محمد ، در شب معراج و به آسمان رفتن!!!!
بَراق: صفت: درخشان، شفاف. مثل کفش هایی که با واکس بَراق شده اند.
ریشه کلمه از اپ همان اسب، ( اسپ ) بر : بالا و اک پسوند اسم ساز ( مثل دم اک که شده دماک و بعدا در تداول شده دماغ ) یعنی اسب سواری پارسی است .
#براق
به چم درخشان
براق یک واژه پارسی آریایی با ۵ هزار سال دیرینگی است.
این واژه نخست به ریخت *bʰ�rgas براگس بوده و در دوره پهلوی به ریخت بوراگ burag در آمده است.
واژه بور به چم انسان سپید مو و با پوستی روشن از این واژه ریشه شده است.
... [مشاهده متن کامل]
این واژه از ایران به اروپا راه یافته و به ریخت bʰ�l - gos, � و سپس در یونان باستان به ریخت phal�s در آمده امروزه واژه blad به چم انسان کچل از واژه براق پارسی ریشه گرفته است.
https://www. etymonline. com/word/bald#etymonline_v_214
@aryairan
( براق ) واژه ای پارسی است که به دیسه یِ ( بورَگ ( بُرَگ ) ) بوده است که از دو تکواژِ
( بور:روشن/پسوند ( اَگ/اَک ) ) و همچنین ( بُر:بُن کنونیِ کارواژه ( بُریدن ) /پسوند ( اَگ/اَک ) ) .
چنانکه در رویه هایِ 208، 20 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته ( دیوید مک کنزی ) نیز آمده است:
براق به معنی درخشنده در واقع واژه ای ترکی ست. تغییر یافته ی پارلاق که دقیقا همان معنی درخشنده را دارد. حرف لام در محاوره ی ترکی به حرف ر تبدیل میشود و پارّاق گفته میشود اما فقدان حرف پ در زبان عربی آن
... [مشاهده متن کامل] را به حرف ب تبدیل کرده و کلمه ی برّاق را ساخته است. برق و هم خانواده های دیگری از این کلمه بوجود آمده است و آنگاه وارد زبان فارسی و حتی با این شکل و شمایل نو دوباره وارد زبان ترکی شده است.
واژه عربی بُراق از برق گرفته شده وسرعت برق یا نور، بالاترین سرعت در فیزیک است. لذا به مرکب حضرت رسول در معراج براق گفته شده، به معنی بسیار تیزرو. ظاهرا معراج حضرت در اندک زمان وباسرعتی برق آسا صورت گرفته است.
نظامی صفات بُراق را همچون :
کبک وش، کبوترنمای، فاخته روش، دارای فر همای یاد کرده است.
این واژه پارسی ست و در فرهنگ واژگان پهلوی آمده است.
بَرْه= brah ( = ْبراْه ) 1ـ درخشندگی، روشنایی، زیبایی 2ـ افتخار، سرافرازی