براز

/barAz/

    dropping
    excrement
    wedge
    faces

مترادف ها

ordure (اسم)
نجاست، زباله، براز

wedge (اسم)
گوه، براز، قلم، غازه

fid (اسم)
سیخ، میله حائل، براز

پیشنهاد کاربران

برادر
براز یا به راز، در شاهنامه به معنای محرمانه و مخفیانه آمده:
چنین گفت ضحاک را ارنواز
که شاها چه بودت بگویی براز
براز ؛ beraz، برازنده، لایق، والا
به ضم ب در گویش نطنزی به معنی حرارت و گرما
در زبان لری به گراز می گویند

بپرس