برابری ارزیparityبرابری طلبیliberationبرابری نرخ مبادله ارزهاparityبرابری نیروهاbalance of powerبرابری کردنcap, equal, rival, touchبرابری کردن باto be equal or equivalent to, to oppose, to compare with
comparison (اسم)تطبیق، مقایسه، تشبیه، مقابله، سنجش، برابری، مطابقت، همسنجیconformation (اسم)تطبیق، توافق، ترکیب، برابری، سازمانequality (اسم)شباهت، تساوی، یکسانی، برابری، مساواتparity (اسم)تساوی، تعادل، توازن، برابری، زوجیت، زوج بودنequalization (اسم)تساوی، برابر کردن، برابری، برابر سازیpar (اسم)تساوی، تعادل، برابری، بهای رسمی سهمtie (اسم)علاقه، بند، دستمال گردن، کراوات، قید، رابطه، گره، الزام، برابری، ربطhomology (اسم)برابری، همسانیequation (اسم)برابری، معادلهparallelism (اسم)برابری، همسانی، تقارن، موازات، ترادف عبارات، اشتراک وجهoneness (اسم)برابری، یگانگی، وحدت، یکتایی، یکی بودن
پیشوند هایِ {هَم/یِک/ایو/ای/اَن ( هَن ) } و چه بسا بیشتر، می توانند نشانگرِ {برابری} باشند. بِدرود!برابر مخفف بیرا بیره یعنی یک به یک خیلی سادهتساوی، عدالت، مساوات، معادله، همتایی، همسانی، هم سنگی، هم وزنی، تطابق، مطابقت، تعادلتوازن+ عکس و لینک