بدزینهار. [ب َ ] ( ص مرکب ) بدعهد. بدپیمان. عهدشکن :کنون دانم که خود یادم نیاریکه هم بدمهر و هم بدزینهاری. ( ویس و رامین ) .دروغگو، کسی که وعده دهد ولی بر خلاف آن عمل کند.perfidious+ عکس و لینک