بدقول


    unfaithful to one's promise
    shifty
    unfaithful

مترادف ها

unfaithful (صفت)
بی وفا، سست پیمان، بی ایمان، بدقول، نقض ایمان

perfidious (صفت)
سست پیمان، بدقول

پیشنهاد کاربران

بدزینهار. [ب َ ] ( ص مرکب ) بدعهد. بدپیمان. عهدشکن :
کنون دانم که خود یادم نیاری
که هم بدمهر و هم بدزینهاری.
( ویس و رامین ) .
دروغگو، کسی که وعده دهد ولی بر خلاف آن عمل کند.
perfidious

بپرس