vile (صفت)فرومایه، خسیس، پست، بد اخلاق، زننده، فاسد، شرم اور، بدصفت، دون، بدطینتvicious (صفت)فاسد، نا درست، شریر، بدکار، معیوب، بدطینت، بدسگال، تباهکارmalignant (صفت)سرکش، زیان اور، خطر ناک، متمرد، پر ازار، بدخواه، بدخیم، بدطینت، صدمه رسان، کینه جوill-wisher (اسم)ادم بد نیت، بد خواه، بد طینت، بد منش
شرارتبدجهش. [ ب َ ج َ هَِ ] ( ص مرکب ) بدسرشت. بدخلقت. بدطبیعت. بدبخت :چو آن بدجهش رفت نزدیک شاهورا دید، بنده درِ پیشگاه. فردوسی.بَد رَگشریر ، شرورشریر+ عکس و لینک