بدذات

/badzAt/

    blackguard
    devilish
    diabolic
    ill-disposed
    scamp
    wicked
    roguish
    mischievous
    base
    malicious

مترادف ها

villain (اسم)
شریر، خونی، ادم پست، تبه کار، لات، رذل، ارقه، بدذات

naughty (صفت)
شیطان، نا فرمان، بدذات

villainous (صفت)
پست، فاسد، شریر، نالایق، بدذات، خیلی بد

پیشنهاد کاربران

گند منش: خبث ذات
جلب
بد نطفه
لهجه و گویش تهرانی
بد ذات
آدم بی ادب و بی ملاحظه و خود بین
بدقماش. [ ب َ ق ُ ] ( ص مرکب ) که از جنس خوب نیست ( صفت جامه ) . ( از یادداشت مؤلف ) . || بدجنس. خبیث ( صفت آدمی ) . ( از یادداشت مؤلف ) .
تاریک دل. . . . .
شوم طبع. [ طَ ] ( ص مرکب ) بدطبیعت و بدسرشت. ( ناظم الاطباء ) .
بدجهش. [ ب َ ج َ هَِ ] ( ص مرکب ) بدسرشت. بدخلقت. بدطبیعت. بدبخت :
چو آن بدجهش رفت نزدیک شاه
ورا دید، بنده درِ پیشگاه.
فردوسی.
ناجنس
بَد رَگ
بداصل، بدجنس، بدخواه، بدسرشت، بدطینت، بدفطرت، بدکردار، بدگهر، بدنفس، بدنهاد، پست فطرت، خبیث، شریر، مفسد، ناجوانمرد، ناتو
بد جنس
ادم ناتو
ناتو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس