بدخواه

/badxAh/

    ill-disposed
    malevolent
    malicious
    malignant
    miscreant
    spiteful
    venomous

مترادف ها

sinister (صفت)
کج، فاسد، نا درست، گمراه کننده، شیطانی، بدشگون، نامیمون، بدخواه، بدیمن، منحوس

malignant (صفت)
سرکش، زیان اور، خطر ناک، متمرد، پر ازار، بدخواه، بدخیم، بدطینت، صدمه رسان، کینه جو

malevolent (صفت)
بد نهاد، نحس، بدخواه

ill-wisher (اسم)
ادم بد نیت، بد خواه، بد طینت، بد منش

پیشنهاد کاربران

سیه دل
دلسوزی نکردن برای کسی ، ترحم و مهربانی نکردن نسبت به کسی
بد خواستن برای کسی
کج نظر. [ ک َ ن َ ظَ ] ( ص مرکب ) آنکه نظرش کج باشد. کج بین . بدنگاه . ( ناظم الاطباء ) . || حسود و رشکین و بدخواه . ( ناظم الاطباء ) .
عداوت گزین. [ ع َ وَ گ ُ] ( نف مرکب ) مخالف و ضد و بدخواه. ( ناظم الاطباء ) .
کسی که دوست دارد اتفاق بدی برای دیگران بیفتد.
مغرض
دشمن
حسود

بپرس