sinister (صفت)کج، فاسد، نا درست، گمراه کننده، شیطانی، بدشگون، نامیمون، بدخواه، بدیمن، منحوسmalignant (صفت)سرکش، زیان اور، خطر ناک، متمرد، پر ازار، بدخواه، بدخیم، بدطینت، صدمه رسان، کینه جوmalevolent (صفت)بد نهاد، نحس، بدخواهill-wisher (اسم)ادم بد نیت، بد خواه، بد طینت، بد منش
سیه دلدلسوزی نکردن برای کسی ، ترحم و مهربانی نکردن نسبت به کسیبد خواستن برای کسیکج نظر. [ ک َ ن َ ظَ ] ( ص مرکب ) آنکه نظرش کج باشد. کج بین . بدنگاه . ( ناظم الاطباء ) . || حسود و رشکین و بدخواه . ( ناظم الاطباء ) .عداوت گزین. [ ع َ وَ گ ُ] ( نف مرکب ) مخالف و ضد و بدخواه. ( ناظم الاطباء ) .کسی که دوست دارد اتفاق بدی برای دیگران بیفتد.مغرضدشمنحسود+ عکس و لینک