بداهه

/bedAhe/

    ad-lib

فارسی به انگلیسی

بداهه گویی
improvisation

بداهه گویی کردن
improvise

بداهه نوازی جمعی
jam session

مترادف ها

offhand (صفت)
بی تامل، بدون مقدمه، بداهه، بدون تهیه

پیشنهاد کاربران

✍️ پارسا
❌ بِداهه گفتن
✅ ناگاه گفتن
✅ یکباره گفتن
✅ ناآماده گفتن
✅ ناآماده گویی کردن
✅ زود گفتن
✅ دَرجا گفتن
✅ دَردَم گفتن
✅ دَردَم گویی کردن
✅ چُست گفتن
✅ نَنْدیشیده گفتن
...
[مشاهده متن کامل]

✅ یکباره گویی کردن
✅ نَیَندیشیده گویی کردن
✅ چُست گویی کردن
✅ دَرجاگویی کردن
❌ بَدیهه سُرایی ( کردن )
✅ ناگاه سُرایی ( کردن )
✅ زودسُرایی ( کردن )
✅ یکباره سُرایی ( کردن )
✅ دَرجا سُرودن
✅ دَرجاسُرایی ( کردن )
✅ ناآماده سُرودن
✅ ناآماده سُرایی ( کردن )
✅ دَردَم سُرودن
✅ دَردَم سُرایی ( کردن )
✅ چُست سُراییدن
✅ چُست سُرایی کردن
❌ فی البداهه
✅ نااَندیش
✅ نااَندیشیده
✅ نَنْدیشیده
✅ نَیَنْدیشیده
✅ دردَم
✅ ناآماده
✅ یِکهُو ( واژه ای تودِگانه : عامیانه* )
✅ یِکهُویی ( واژه ی تودِگانه : عامیانه* )

بداهه را در اصطلاح می گفتیم " من در آوردی"
زودانداز. [ اَ ] ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) به عربی بدیهه گویند و تفسیر آن سخن بی اندیشه است. ( برهان ) . مرادف بدیهه است یعنی آنچه ادراک آن موقوف به فکر و اندیشه نباشد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . سخن بی
...
[مشاهده متن کامل]
فکر و اندیشه و بدیهه. ( ناظم الاطباء ) . از برساخته های فرقه آذر کیوان است. رجوع به فرهنگ دساتیر شود.

بداهه=کنش مستقیم وبدون تامل درواکنش
میشه گفت. . ؟
بایک ذهن خلاق، مشاعره درشعر که بدون تحمل ودقت
لازم انجام شود
آنی رس
هرچه بی اندیشه وتلاش پیشین به کار یا گفته آید.
درجا ، فی المجلس، واکنش کلامی و هنری در لحظه
بداهه یعنی داشتن ذهن خلاق که هرجیزی روبدون فک کردن بکی.
بدون اندکی تامل
یعنی اتفاقی ، ناگهانی، یهویی
ناگهانی یا کاری که از پیش تاعین نشده
چیزی که از پیش تعیین نشده باشه ناگهانی و یهویی باشه
دم آیdam
واکنش زبانی ، بدنی ، درونی ما به پیرامون و آنچه که کنش هست
آنچه قبل از آگاهی، ادراک و اثبات شود

یعنی بدون اینکه به خودمان فشار وارد کنیم آزادانه تصمیم بگیریم ( بدون فکر کردن )

یهویی ، از قبل تدارک دیده نشده
انجام کاری بدون تامل و اندیشه
ساختن بدون تامل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس