to be parsimonious (in), to be sparing (of)
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
زفتی, خست, ضد کرم
خود داری از کمک به دیگران، با وجود دارندگی.
خساست
🔸 بُخل: ناخن خشکی. سیه کاسگی. کِنِسی.
دریغ کردن
از ریشه بخیل =حسود
بخل هم میگن بهش بعضی جاها همونه
بخل هم میگن بهش بعضی جاها همونه
بخل و شح=خسیسی
گمان کردن