بخشی

/baxSi/

    dividend
    departmental
    divisional
    sectional
    [arith.] dividend
    partitive

فارسی به انگلیسی

بخشی از انجیل
scripture

بخشی از اندام
region

بخشی از بدن
place, region

بخشی از تیم
platoon

بخشی از جمع کل
subtotal

بخشی از راه
partway

بخشی از زمین گلف
hole

بخشی از شعر حماسی برای نقل و بلندخوانی
rhapsody

بخشی از شهر
neighborhood

بخشی از فصل کتاب
subsection

بخشی از نمایشنامه
scene

بخشی از هزینه را پرداختن
subsidise, subsidize

بخشی از کره زمین
world

مترادف ها

divisor (اسم)
مقسوم علیه، بخشیاب، بخشی، فاکتور

parochial (صفت)
محدود، بخشی، کوته نظر، بلوکی، ناحیه ای

sectorial (صفت)
برش، بخشی، دندان اسیا، مربوط به قطاع دایره

sectional (صفت)
بخشی، قطعه قطعه، بخش بخش، محلهای

regional (صفت)
بخشی، منطقه ای

partial (صفت)
طرفدار، نا تمام، بخشی، جزئی، غیر منصفانه، طرفدارانه، متمایل به، قسمتی، پاره ای، جانبدار، علاقمند به

پیشنهاد کاربران

بخشی در زبان لری بختیاری به معنی بخشید
______
خدابخش نامی لری برای مردان
به معنی ( خدا بخشید، لطف خدا )
تیره خدابخشی طایفه دهناشی بختیاروند
تیره خدابخشی طایفه خلیلی منجزی بختیاروند
تیره خدابخشی طایفه اورک دینارونی
پاره ای
تکه ای
حصه ای
قسمتی
بخشی:نام قسمتی از نوازندگان و خوانندگان مردم ترک خراسان و ترکمن
قربان سلیمانی از مشهورترین بخشی های ترکهای خراسان بود
بخشی کلمه ای چینی است که از طریق زبان مغولی وارد زبانهای ترکی و فارسی شده است
...
[مشاهده متن کامل]

بخشی: ( مغولی بخشی، بگسی از چینی جدید پسی پشیه، چینی میانه پاک دزی بمعنی مرد دارای اطلاعات وسیع ) . ( از فرهنگ فارسی معین )
بخشی:روحانی، روحانی بودایی . ج، بخشیان . ( فرهنگ فارسی معین ) . پیشوایان دین مغول، عیافان و احکامیان یا جادوگران مغول . ( یادداشت مؤلف ) . عنوان کاهن و روحانی بودایی در نزد مغول . و بمعنی نویسنده و دبیر و خواننده و جراح نیز به کار رفته است، ولیکن مطابق تحقیق کاترمر، این لفظ معادل کلمه ٔ چینی خوشانگ است، و همان لاما در تبت میباشد. بخشیان در ردیف ساحران شمرده شده و بت پرست بوده اند. مارکوپولو بخشیان را عبارت از ساحران و منجمان مغول شمرده و کلمه ٔ بخشی را بمعنی منجم و روحانی دانسته است . سیاح دیگری به نام ریکو دو مون کروا می نویسد: بخشیان خدایان متعدد دارند. بعضی به 365 خدا قائلند و هم میگوید که سلطان ارغون بجهت تعبیر خوابی که دید بخشیان را احضار کرد. کلمه ٔ بخشی بمعنی عالم و مجتهد و معلم و کاهن وروحانی هنوز در مغولی و زبان منچو وقَلموق و قرقیز باقی مانده است، و بخشیان در دیرها و معابد بودائیان محترم و معزز شمرده میشوند آنها در نزد سلاطین مغول حرمت و مکانتی تمام داشته اند، چنانکه گیوک خان گروهی از آنها را در نزد خویش داشت و مهر خاصه ٔ خویش را به یکی از آنان داد و او را مأمور تفتیش و تحقیق احوال رعایا در تمام قلمرو خویش کرد، قوبلای قاآن نیز در حق آنها اکرام تمام نشان میداد. در دستگاه ایلخانیان مغول نیز بخشی ها دارای مقام و منزلت عالی بوده اند، چنانکه اباقاخان تربیت نواده ٔ خویش غازان خان را بدانها واگذاشت، و ارغون نسبت بدانها احترام فراوان مبذول می داشت با اینهمه غازان چون اسلام آورد بخشیان و لامایان را واداشت که اسلام آورند و یا بولایات خویش بازگردند. باری بخشیان مسلمان به عنوان کاتب و شاید عارض در دستگاه تیمور نیز وجود داشته اند و منصب بخشی گری در دربار اعقاب تیمور غالباً مخصوص ترکان بوده، و گاه در دربار گورکانیان هند نیز لشکرآرایی و امیری به آنها واگذار میشده است، و در دستگاه بابر و اکبرشاه نیز ظاهراً عنوان بخشی گری مخصوص امرای سوار و یا عارضان سپاه بوده است . ( از دایرة المعارف فارسی به اختصار )