بخشندگی

/baxSandegi/

    bounty
    forgiveness
    generosity
    magnanimity
    mercy

مترادف ها

bounty (اسم)
وفور، شهامت، انعام، بخشش، اعانه، سخاوت، بخشندگی، ازادمنشی

grace (اسم)
ظرافت، خوش اندامی، تایید، بخشش، زیبایی، بخشندگی، افسون گری، اقبال، خوش نیتی، جذابیت، منت، ملاحت، قرعه، دعای فیض و برکت

munificence (اسم)
بخشش، کرم، سخاوت، بخشندگی، دهش، بذل، کرامت

clemency (اسم)
مروت، بخشندگی، رحم، اعتدال عناصر

پیشنهاد کاربران

فراخ دستی. [ ف َ دَ ] ( حامص مرکب ) جود. مقابل تنگدستی. ( یادداشت بخط مؤلف ) : او بزرگتر کسی بود اندر حلم و سخاوت و فراخ دستی. ( مجمل التواریخ و القصص ) . مردم از فراخ دستی خوشدل بودند. ( ترجمه تاریخ قم ص 180 ) .
عطادهی . [ ع َ دِ ] ( حامص مرکب ) عطا دادن . بخشندگی :
در هیچ روزگار نباشد چو تو کریم
کاندر عطادهی نبرد هیچ روزگار.
سوزنی .
سخا. . . .
هشام
کرامت، بخشش، بذل، جوانمردی، سخا، سخاوت، کرم
کرامت

بپرس