تعصب ( قرآن ) تعصب به معنی �وابستگی غیر منطقی به چیزی � است تا آنجا که انسان حق را فدای آن کند. لینک پایین قرار می دهم
دوستان مگر می شود کسی که شغل این هست تکنیکال ، روانشناسی بازار یک دفعه بشود پزشک خدا اگر می شود یکی راه صد ساله یک شب برود برای ما هم انجام بدهید. و یا جدیدن جن کرده یا یک آدم علاف و بیکار بی آر کرده آبادیس پیدا کرده هرکسی از دوستان عزیز به به بنده امتیاز می دهد یک یک دو دو یا پنج پنج خدا همه به راه راست هدایت کند. ... [مشاهده متن کامل]
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. • منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
معنی ضرب المثل جواب ابلهان خاموشی است معنی ضرب المثل جواب ابلهان خاموشی است ؛ این حکایت بیشتر اصرار بر آن دارد که با نادان و یا کسی که خود را به نفهمی زده نباید هم کلام شد و جوابش را داد زیرا با هیچ منطقی نمی شود جواب اعتراضات او را داد. در ادامه با بخش ضرب المثل ماگرتا همراه باشید. ... [مشاهده متن کامل]
معنی ضرب المثل جواب ابلهان خاموشی است یعنی اگر شما به اعتراض ها و حرف های بیهوده ای یک آدم جاهل جواب ندهید آن وقت فرد عاقلی می باشید! زیرا انسان خردمند کمتر صحبت می کند و زمانی حرف میزند که لازم باشد. پیام اصلی این ضرب المثل آن است که برعکس آدم جاهل که زیاد حرف میزند، انسان عاقل بیشتر سکوت می کند. هیچ منطق و برهانی نمی تواند آدم نادان را راضی کند که دارد اشتباه می کند. سخن امام علی ( ع ) درباره پرهیز از مجادله : هر که آبروی خود را می خواهد باید مجادله را رها کند. داستان ضرب المثل جواب ابلهان خاموشی است روزی ابوعلی سینا در مسیر عبور از شهری برای خوردن غذا توقف در روستایی می کند و اسبش را به درختی می بندد و مقداری یونجه نیز جلوی اسبش میریزد. در این هنگام یک نفر از اهالی روستا نیز خرش برای شریک شدن یونجه و علوفه با اسب بوعلی سینا در کنار اسب او می بندد و خودش نیز بر سر سفره ایشان می آید. شیخ الرئیس که متوجه این امر شده بود به مرد روستایی می گوید که اگر خر تو از علوفه اسب من بخورد اسب من پای خر تو را لگد می کند اما مرد روستایی خودش را به نشنیدن زده بود. در این هنگام ناگهان اسب ابوعلی سینا لگدی به خر می زند و پای او را می شکند. سپس مرد روستایی اعتراض می کند که اسب تو پای الاغ مرا شکسته است اما بوعلی سینا ساکت می نشیند و جواب او را نمی دهد. روستایی ابوعلی سینا را نزد قاضی می برد و طلب خسارت می کند. قاضی از شیخ الرئیس توضیح می خواهد، اما او خود را به لال بودن زده و چیزی نمی گوید. در این هنگام قاضی به مرد روستایی می گوید که آیا این مرد لال است؟ صاحب الاغ می گوید خیر اون برای اینکه پول من را ندهد اینگونه می کند و قبل از این اتفاق با من صحبت کرده است. قاضی پرسید: با تو حرف زده، چه گفته؟ روستایی می گوید: او از من خواست تا خر خود را کنار اسب او نبندم چون اسبش لگد می زند و پای خر من می شکند. قاضی خندید و بر علم ودانش شیخ الرئیس احسنت گفت. قاضی به شیخ الرئیس گفت پس حکمت سخن نگفتنت این بود. ✅ ابو علی سینا پاسخی داد که از آن به بعد در زبان فارسی به مثل تبدیل گشت:شعر حکایت جواب ابلهان خاموشیست آن شوخ که مست باده بیهوشیست کارش همه کارهای گربه موشیست گر فحش دهد به من جوابش ندهم زیرا که جواب ابلهان خاموشیست
بخشش یا بخشایش؟ در پارسی ما دو ستاک جداگانه داریم ۱. بخشودن/بخشای ( بر وزن آزمودن آزمای و ستودن ستای ) به چم عطا کردن و صله دادن و هدیه دادن و البته عفو کردن ( گاهی، در پارسی برای آن از آمرزیدن باید بهره برد ) ... [مشاهده متن کامل]
۲. بختن/بخش بچه چم قسمت و تقسیم و بخش کردن امروزه برای هردوی اینها از مصدر بخشیدن بهره می بریم که از دید دستوری چندان درست نیست
محمد صدیق حسین محمّدزاده صدیق� ( تخلّص�دۆزگۆن ) به نشر ترجمهٔ�دیوان لغات الترک�اثر�محمود کاشغری داشت است وی ایرانیان و فارسی زبانان را بیگانه و اجنبی و زبان ترکی را�زبان مقدس�و نخستین زبانی که بشر با آن سخن گفته میداند. ... [مشاهده متن کامل]
صدیق زبان�پارسی باستان�را جعلی میداند�و باور دارد وی�زبان های هند و ایرانی�را هند و افغانی می خواند. زبان های هندی را شامل�سنسکریت�و�پراکریت�که مرده اند می داند و گروه�افغانی�را شامل�فارسی�و�پهلوی�که پهلوی مرده و فارسی را زبان رسمی دولت ایران و همین طور زبانی که از عرب و ترکی قوت یافته است، می داند. همچنین در مورد تأثیر زبان ترکی روی زبان های�اوستایی�و�پهلوی�می نویسد�ص ۴۴ هیچ یک از زبان های مرده و زنده دنیا مانند زبان ترکی دارای مفاهیم گستردهٔ زمان و انواع متعدد فعل نبوده اند و زبان ترکی از این لحاظ، از همهٔ زبان های جهانی غنی تر است. این غنا و گسترش، ریشه در اعماق قرون و اعصار دارد و حتی در ترکی باستان وجوه افعال، نسبت به ترکی معاصر از گستردگی و شیاع بیشتری برخوردار بود و به بسیاری از زبان های جهان و گویش های محلی منطقه نظیر زبان اوستائی و پهلوی نیز تأثیر گذاشته است. و�ص ۳۱ در زبان اوستایی نیز که تحت تأثیر و سیطرهٔ ترکی باستان شکل پذیرفته بود وص ۱۶ بررسی نظام آوائی ترکی باستان نشان می دهد که این زبان نخستین زبان فطری و طبیعی بشر بوده است. همچنین وی زبانهای هند و اروپایی را بارها از�زبانهای اورال آلتایی�پایین تر میداند. در حالی که زبانهای اورال آلتایی فرضیه ای بود از یکی کردن خانواده زبانهای اورالی و آلتایی که در دهه ۶۰ میلادی رد شد. ( ۲۴ تیر ماه تولد شد۱۳۲۴ – و در این تاریخ – مرده ۲ شهریور ۱۴۰۱ ) منبع. �دشمنی آشکار و بی پرده با ایران و ایرانی، فارس ها و زبان فارسی؛نقدی بر جعلیات حسین صدیق� بنده لینک سایت رو قرار خواهم داد. من به عنوان مثلا یک ترک زبان یا ترک باید به شخص بگویم چی همش حرف های ساختگی زده هست؟!
منبع. فرهنگ واژه های اوستا لینک پایین قرار می دهم. بخشش پایین قرار دادم از ریشه ی چی هست خیلی برام جالبه بغیشلا خودش یک واژه ترکی در این شکی نیست اگر این واژه به بخشش ربطی داشت خود کاشغری یا صدیق ... [مشاهده متن کامل]
می گفت ربطی به این واژه ندارد مگر می شود واژه ی که در تمام واژه نامه فارسی گفت شده ریشه ی اوستایی دارد شما ها تعصبی ها می گویند فارسی نیست که تمام واژه نامه فارسی گفت شده مگر کسی می گوید دلمه یا قچاق واژه دیگر ترکی فارسی هستند دوستان ببینند
بخشش = وهب
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
بخشش فقط زمانی اتفاق می افتد، که همه حواس روشن گشته باشند و نوری در قلب ما بوجود بیاید، که شخصیت آنسان بلافاصله ایشان را به صحبت با خداوند متعال وادار می نماید. خداوند آمرزنده و مهربان هستند و این را در همه کتاب های دینی می گویند، اما عده ای هنوز عذاب می کشند، زیرا گذشتن از خودشان را هم نمی توانند، انجام دهند. فرشتگان می توانند، دعاها را بفهمند، حداقل من می توانم آنها را درک کنم. به عنوان مثال، وقتی کلمات واضحی از ته دل گفته می شود، می توانم بلافاصله آنها را در ذهنم پیاده کنم. خدا هیچ کس را تنها نمی گذارند، حتی اگر به خاطر مطالبات بیش از حد هنوز یک فرشته بیمار گردد. ... [مشاهده متن کامل]
تکتم کمانی
منبع عکس . فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
دو مصدر داریم که امروزه یکی شدن و شدن "بخشیدن" ۱. بختن، بخش که به معنی قسمت و بخش کردن هست ۲. بخشودن، بخشای ( مثل آلودن، آلای یا فرسودن، فرسای ) که به معنی درگذشتنه . . . اینکه اینها در نوشته های فارسی میانه اومده به کنار ... [مشاهده متن کامل]
اینکه ممکن هست یه مانستگی تصادفی باشه اینم به کنار از کجا معلوم ترکی این رو از فارسی ( یا هر زبان ایرانی دیگری ) نگرفته باشه؟ الان مصدر فهمستن رو در فارسی داریم که تازه مصدر جعلی هم نیست اما میدونیم که ریشه این مصدر عربیه اینکه در ترکی صدتا واژه میشه از بخش یا باغش ساخت ریشه واژه رو هرگز ثابت نمیکنه فارسی ۲۵۰۰ساله فرزند ترکی ۱۳۰۰ساله واقعا وقتی میاید اینجا و دیدگاه های پلشت پانترکیستی رو با آب و تاب می نویسید خودتون از شاهکارتون خندتون نمیگیره؟ ( اینجا منظور نخستین نوشته از زبان هست وگرنه سن فارسی قطعا بیش از ۲۵۰۰ و سن ترکی هم بیش از ۱۳۰۰ساله، ولی همین سنت نوشتاری برای ثابت کردن نیرو و پیشینه فرهنگی بسه )
مجید خداکرمی مسعود نزل
بخشش به زبان سنگسری بّذل bazel بّخِشش bakhshesh اّطا ata دّست و دّل باز daset o dal baz هاده hadeh بّخشّنده bakhshandeh ز دیناری وسکه ای بر کسی به خود سرور می شویم به بخشش به دیگری به دیناری مغرور می شویم ... [مشاهده متن کامل]
بخشش در ریا در دل نه مغرور می شویم بخشش با اخلاص یک رنگی را در بر می شویم بخشش صفات شاخص بزرگان که با آن عالمگیر می شویم گر بخشش از خود رها با حق آشنا دلپذیر می شویم بخشش رها از نفس رضا از خود و ارزش پذیر می شویم ز بخشش عظیم در هستی پر اسرار می شویم زین بخشش عظیم بی صدا شرمسار می شویم ز هر بخشش از سوی حق د میخانه با تدبیر می شویم ز بخشش خود شادمان چرا در بخشش حق نه دبیر می شویم ز بخشش حق در هستی چون چشم و مغز وغیره نه بصیر می شویم ز عظمت نعمت یار در بخشش خود تحقیر می شویم ز بر وبحر ز همه هستی بخشش یار را جلوه گر می شویم پارسی بخشش یار نه نیاز به بیان ز در ودیوار جلوه اش به زیبائی نشان
طعام بخشی که عرب به اننفقه و انفاق میگوید
دَهِش
واژه بخشش معادل ابجد 1202 تعداد حروف 4 تلفظ baxšeš نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [پهلوی: baxšišn] مختصات ( بَ ش ِ ) [ په . ] آواشناسی baxSeS الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ فارسی هوشیار
عفو
بخشش، بخت، باج، باژ و باز تمام واژه های همگن بالا در پی واژه بخشش از ریشه هندواروپائی به - هک - bhehg که در فرهنگ هند و ایرانی باژا تی bajati که هردو معنی بخشیدن و شریک شدن را میدهند. در سانسکریت بهاجاتی bhajati بهمین معنی است. در اصل بنیان واژه بخشیدن از ریشه بهاگ bhag - بمعنی خوردن میبوده چون بخشش در ابندا بیشتر در مورد غذا به بینوایان یا کرسنه گان بوده، تا جائیکه واژه لوله مری یا اسوفاگوس esophagus که غذا از ان به معده هذایت میشود از همین واژه بخشش آمده. همچنین گفته میشود واژه باغ بخاطر باز دهی ان نیز در این ریشه ها شریک باشد. ... [مشاهده متن کامل]
متاسفانه واژه بخشش در فرنگ ایرانی در طول ایام به باج و خراج دادن دکرگونی یافته بطوریکه برعکس در آئین زردشتی واژه باژ برای سپاسگذاری خوردن غدا بکار میرود. سراسر بخشش جانان طریق لطف واحسان بود ( حافظ )
مقابل بدی، خوشایندی، مورد خواست ، چیزی که مطابق خواست است و برای طرف کیف و لذت دارد و درد و رنج و آزار ندارد.
موهبت
بخشش:بخت و سرنوشت. ( ( گرفت آفرین زال بر کردگار بر آن بخشش و شادمان روزگار ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۴۲۱. )
یا حق حدیثی است از رسول اکرم ( ص ) فرمودند: حتی با لبخند زدن به یکدیگر بخشش کنید. چقدر در بخشش و دهش برکت و نعمت بیشمار است.
هشام
ازصفات بزرگان است. بخشنده، درنزدخدا، عزیزاست. گاهی اموزش هم بخشش است اموزش برای محرومان. . . بخشایش، بخشندگی. . . حاتم طایی کیست؟معنای نامش رانمیدانم اما انسانی بزرگ هست؛چرا؟اوبخشنده بود!ازمال حلال خود، همه کس راپذیرابود.