flower of youth
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
میان. . .
گیراگیر. . .
مثال
عده ای باعدم رعایت بهداشت. در�بحبوحه کُرنا�
که تماس فیزیکی یکی از پروتکل هاوو. .
گیراگیر. . .
مثال
عده ای باعدم رعایت بهداشت. در�بحبوحه کُرنا�
که تماس فیزیکی یکی از پروتکل هاوو. .
هناهین
در بحبوحه درگیری : در حین درگیری / در اثنای درگیری / وسط درگیری
بحبوحه / bohbohe /
مترادف بحبوحه: اوج، گرماگرم، گیرودار، حین ، میان، میانه کار، وسط
متضاد بحبوحه: آغاز
برابر پارسی: میان، میانگاه، درگیر و دار، گرماگرم
مترادف بحبوحه: اوج، گرماگرم، گیرودار، حین ، میان، میانه کار، وسط
متضاد بحبوحه: آغاز
برابر پارسی: میان، میانگاه، درگیر و دار، گرماگرم
حیص و بیص
بحبوحه: املای این کلمه به همین صورت صحیح است. گاهی آن را به غلط بهبوهه می نویسند.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۶٠. )
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۶٠. )
میانه کار . وسط
بحبوحه جنگ:شلوغی
گیراگیر
میان، وسط
شلوغی،
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)