بایگان

/bAyegAn/

    archivist
    file clerk
    filer
    file-keeper

مترادف ها

archivist (اسم)
بایگان

recorder (اسم)
بایگان، ثبات، دستگاه ضبط صوت، صدا نگار، ضبط کننده، ضباط

bursar (اسم)
بایگان، خزانه دار، صندوقدار، گنجور دانشکده

chartulary (اسم)
بایگان، کلاسور، جاکاغذی، کازیه، ارشیو، متصدی بایگانی

keeper (اسم)
بایگان، نگهدار، نگهبان، حافظ

watchman (اسم)
بایگان، محافظ، سرایدار، نگهبان، پاسدار

پیشنهاد کاربران

واسواس:
خاکستردان یا خاکستردانی؟
اوبچه مره همو خاکستردان را. چی ره؟ خاکستردانی ره.
گلدان یا گلدانی؟
او بچه همو گلدان را از سر میز پایان کو. چی ره؟
گلدانی ره
.
بایگان یا بایگانی؟
او بچه همو لوازم را در بایگان بمان. در کجا؟
در بایگانی.
گان؟؟؟؟
شهرگان: همشهر: شهروند.
شهرگانان: همشهریان: شهروندان.
گان: هم: وند.
دهگان: همده: دهوند.
بازرگان: همبازار. تاجر
فروردینگان: همفروردین.
این گان پسوند مکان نیست.
در زبان فارسی یک پسوند مشترک گان داریم و یک پیشوند مشترک هم.
نیرنگ نخست:
آذرگان: آذرخانه.
آذرپاث: آذر پای: محافط آذر.
آذرپاثگان: آذرپایگان: محافظ آتشخانه
نیرنگ دوم
پاثگاه: پاسگاه: پایگاه: مرکز.
آذرپاثگان: آذرپایگاه: آتش مرکز. آتشی که در مرکز یا پایگاه است.
نیرنگ سوم:
یک چال آینده!
همیندم می رویم سون سمنگان پسوندش را برمی داریم سپس می آییم نزد باییدن و از آن واژه ای بای را به وام می گیریم و با گان سمنگان در می آمیزیم از آن آمیزیش [ بایگان ] بجا می ماند سپس همه بایستگان را در بایگان
...
[مشاهده متن کامل]
جاگزین می کنیم. دگربار پشت یک دانشی می رویم که از آن دانش بیاموزیم. و برای دانشی می گوییم که ما بایگان را ساختیم مگر دارنده بایگان را نمی توانیم بسازیم. او می گوید: [ اینگونه که من دارنده ای دانش ام یعنی یک دانشی ام همانگونه دارنده ای بایگان یک بایگانی است. ] و من الله تزریق'

بایگان
آرشیودار
کارمند بایگانی
پرونده دار
متصدی پرونده
filing clerk
ضباط
ترکیب دو کلمه "بای" و "بان" که طبق قواعد نگارش فارسی حرف "ب" در کلمه "بان" به "گ" تبدیل شده.
به معنی نگهدارنده چیزهای ضروری ( بایسته )

بپرس