♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_archive به معنای بایگانی کردن؛ نگهداری کردنِ اسناد و مدارکِ تاریخی در یک آرشیو؛ و جُزین
ا↙️
#باگیستن ( bāgistan ) 👈 باگ ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ pāya به معنای حفظ کردن و پاییدن ) - - یستن ( نشانه ی مصدر )  
 ...  [مشاهده متن کامل]  
 ( پایینِ صفحه را ببینید. ) 
🔺 نکته:
۱ - ستاکِ حالِ باگیستن می شود: باگین . ( بسنجید با: ریستن —� رین . ) 
۲ - بدل گشتنِ "گ" به "ی" و به عکس در زبانِ فارسی رواج دارد. توجه کنید:
خاگ �—� خایه
آذرگون �—� آذریون
رِی �—� رِگ ( شهرِ باستانیِ "ری" ) 
▪️مثال:
۱ - این نرم افزار به شما کمک می کند تا رایانامه ها را بر اساسِ سنجه های گوناگون بِباگینید ( بایگانی کنید، آرشیو کنید. ) 
۲ - آن پرونده سال ها باگیسته شد ( بایگانی شد، آرشیو شد، ) زیرا یک کارمند به شِکَند ( به اشتباه ) بر روی آن برچسبِ بایگانی زده بود. 
🔺توجه:
🔹 #archive جایگاهِ آرشیوِ چیزها
🔹 #بایگانی
 یا: #باگینه
 یا: #باگینش گاه
▪️مثال:
۱ - برای بررسیِ این پرونده اسنادی را از باگینه ی ( آرشیوِ ، بایگانیِ ) شهرداری به دست آوردم که بسیار سودمند بودند. 
۲ - دست نوشته های صادقِ هدایت را به باگینه ی ( بایگانیِ ، آرشیوِ ) کتابخانه ی ملی تحویل دادند. 
🔸 #archiving
🔸 #بایگانی کردن ( شدن ) 
 یا: #باگینش ( باگینِش ) 
▪️مثال:
۱ - شکنندگیِ این کالاها نشان می دهد که آن ها برای باگینِشِ ( بایگانی شدنِ ، آرشیو شدنِ ) درازمدت مناسب نیستند و هر چه زودتر باید به موزه منتقل شوند. 
۲ - برای باگینِشِ ( بایگانی کردن ، آرشیو کردنِ ) این اطلاعات باید کلیدِ سبز رنگ را فشار دهید. 
🔹 #archived بایگانی شده 
🔹 #باگیسته
▪️مثال:
بخشی از اطلاعاتِ باگیسته ( بایگانی شده، آرشیوشده ) درباره ی پرونده را برای چاپ و پخش به روزنامه ها فرستادند. 
🔸 #archival
🔸 #باگینشی ( باگینِشی ) 
▪️مثال:
۱ - آن طرح هم دربرگیرنده ی پژوهش بر روی داده های باگینِشی ( مربوط به پرونده های بایگانی شده ) بود، هم دربرگیرنده ی بررسیِ آمارِ روزانه. 
۲ - پرونده ها با جوهری باگینِشی ( مربوط به بایگانی ) نوشته شدند که دستِ کم ۷۰ سال دوام می یافتند. 
🔹 #archivist
🔹 #بایگان
 یا: #باگین گر
 یا: #باگینش گر
▪️مثال:
به او گفتند که باید برود سراغِ باگین گرِ ( بایگانِ ) بیمارستان و پرونده های چهار سال پیشِ بیمار را بگیرد و بیاورد. 
🔸 هم ریشه های دیگرِ #باگیستن و #باگینش ، #باگینه و #باگیسته در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 مراقبت کردن، حفظ کردن ➖ - pā
فارسی باستان 👈 مراقبت کردن ➖ - pā
فارسی میانه 👈 مراقبت کردن ➖ - pāy
ختنی 👈 مراقبت کردن ➖ - pā
سغدی 👈 مراقبت کردن ➖ p�y
فارسی 👈 پاییدن، پازش، پاس، بان ( پسوند ) ، آباد، نوا و . . . 
تاتی 👈 مراقب بودن، توجه داشتن ➖ pās
گزی 👈 مراقب بودن ➖ pāft
سیوندی 👈 مراقب بودن ➖ pōi
یغنابی 👈 مراقبِ گله بودن ➖ - poy
آسی 👈 گله بان، چوپان ➖ f�jjaw
سریکلی 👈 مراقبِ گله بودن ➖ - puy
سانسکریت 👈 مراقبت کردن ➖ pā
سانسکریت 👈 محافظ ➖ pāy� , pāt�r
تخاری 👈 مراقبت کردن ➖ - pāsk
ارمنی 👈 پرچین، حصار ➖ pat
لاتینی 👈 چراندن ➖ pāscō
پورواهندواروپایی 👈 پاییدن، مراقب بودن ➖ - ( pō ( i
🔺 نکته:
همچنین بروید به: #to_preserve . 
 🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی
recorder
واسواس:
خاکستردان یا خاکستردانی؟
اوبچه مره همو خاکستردان را. چی ره؟ خاکستردانی ره. 
گلدان یا گلدانی؟
او بچه همو گلدان را از سر میز پایان کو. چی ره؟ 
گلدانی ره
. 
بایگان یا بایگانی؟
او بچه همو لوازم را در بایگان بمان. در کجا؟ 
در بایگانی.
گان؟؟؟؟
شهرگان: همشهر: شهروند. 
شهرگانان: همشهریان: شهروندان. 
گان: هم: وند. 
دهگان: همده: دهوند. 
بازرگان: همبازار. تاجر
فروردینگان: همفروردین. 
این گان پسوند مکان نیست. 
در زبان فارسی یک پسوند مشترک گان داریم و یک پیشوند مشترک هم.
نیرنگ نخست:
آذرگان: آذرخانه. 
آذرپاث: آذر پای: محافط آذر. 
آذرپاثگان: آذرپایگان: محافظ آتشخانه
نیرنگ دوم
پاثگاه: پاسگاه: پایگاه: مرکز. 
آذرپاثگان: آذرپایگاه: آتش مرکز. آتشی که در مرکز یا پایگاه است. 
نیرنگ سوم:
یک چال آینده!
همیندم می رویم سون سمنگان پسوندش را برمی داریم سپس می آییم نزد باییدن و از آن واژه ای بای را به وام می گیریم و با گان سمنگان در می آمیزیم از آن آمیزیش [ بایگان ] بجا می ماند سپس همه بایستگان را در بایگان 
 ...  [مشاهده متن کامل]   جاگزین می کنیم. دگربار پشت یک دانشی می رویم که از آن دانش بیاموزیم. و برای دانشی می گوییم که ما بایگان را ساختیم مگر دارنده بایگان را نمی توانیم بسازیم. او می گوید: [ اینگونه که من دارنده ای دانش ام یعنی یک دانشی ام همانگونه دارنده ای بایگان یک بایگانی است. ] و من الله تزریق'
بایگان
آرشیودار
کارمند بایگانی
پرونده دار
متصدی پرونده
filing clerk
ضباط
ترکیب دو کلمه "بای" و "بان" که طبق قواعد نگارش فارسی حرف "ب" در کلمه "بان" به "گ" تبدیل شده. 
به معنی نگهدارنده چیزهای ضروری ( بایسته )