بایستگی

/bAyestegi/

    duty
    indication
    necessity
    requirement
    significance
    incumbency

مترادف ها

need (اسم)
نیاز، ایجاب، لزوم، نیازمندی، نیستی، احتیاج، بایستگی، حاجت

necessity (اسم)
نیاز، ضرورت، لزوم، نیازمندی، احتیاج، بایستگی

پیشنهاد کاربران

وظیفه
بایایی
لزوم
ضرورت
ناچاری
الزام
اجبار
Obligation
Necessity
بایستگی:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " بایستگی" می نویسد : ( ( بایستگی در پهلوی در ریخت اپایستگیه apāyistagīh بکار می رفته است. ) )
( ( جهان را چو باران به بایستگی
روان را چو دانش به شایستگی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 296. )

بپرس