باید

/bAyad/

    shall
    must
    should
    suppose
    ought to
    is necessary
    [o.s.] (it) is necessary
    ought
    regarded as the past of
    shalt

فارسی به انگلیسی

باید بروم
i must go.

مترادف ها

must (فعل)
باید، بایست، میبایستی، لابد شدن

maun (فعل)
باید

should (فعل)
باید، بایست

ought (فعل)
باید، بایست، بایستی، باید و شاید

shall (فعل)
باید، بایست، بایستی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

بایدبایدبایدباید
به لکی
باید:، مِتِ، باد، واد، اِباسه، اِگِره ک
"باید بباید#نشاید نشاید"
" اِذاجاءَالاِحتِمالُ بَطَلَ الِاستِدلال ُ".
" اگر شاید آید راه آوری رود . "
" اگر شاید آید باید ناید . "
" شاید آید باید ناید. "
توجه:
در باب "دانشنامه اسلامی"
أَثَاماً
توضیح شد؛ که با "باید"؛ هیچ " إرتباطی" و"همخوانی" ندارد.
أشتباهاً اینجا درج شد.
A must - have/must - see/must - read etc =
informal. something that is so good, exciting, or interesting that you think people should have it, see it etc
a must - read novel
had best ( do something )
spoken
ought to

ought to do something, had better do something
We’d best be getting back
If so, we had best listen closely, since we will not get another chance
باید. فعله
زیبائی باید دید، باید فهمید.
لازم، باید
Must
باید
به کردی ایلامی باید میشه mia میا
باید:
Must
Maun
Should
باید - اجبار ی _ حتما - لازمان - ( maun )
لازمان
لازم
باید
اجباری
حتما
maun
لازمان
لازم
باید
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)