گِم. گِمان :آنچه روی هم افت در لری می گوییم ؛
وِ گِمَه افتا:با صدای ویژهء خودش برزمین یا هرجایی افتاد: افزوده شد. تا دریافت ونتیجه از آن چه خواهد بود.
برداشت: " در بر در دل ود سینه چیزی را داشتن ".
بسا باشد که ایمان ایما و اشاره و گرا وگرایش به پدیده ای وچیزی باشد. و واژگان رفته رفته در دهان وزبان جایگاه خود را برپایهء جایگاه تاریخی و جایگاه جغرافیای خود میسازند گر چه فرهنگ شناسی و سیاست شناسی و سرمایه شناسی نیز ارج و مرج خود را دارد.
کودکی را باشید که جلوی پستان مادر ش به شیرخواری در کار است و گاهی به بر مادر می چسبد وگاهی دیگر به یقهء مادر خود می چسبد به بر آویختن را باور وبه یقن ویقه چسبیدن را یقین می یابیم. و بدین سان باور ویقین درست می گردند. ودرست مانند کشاورزی که باوسیلهء شن که ابزار جدایی کاه ازدانه است با آمدن باد با شن ترت گندم را کمکم به هوا می اندازد تا باد کاهها را که سبک هستند با خود ببرد و دانه را که سنگین است به زمین اندازد که این کار شنیاری شن آخت و شناخت با جدایش کاه و دانه به دست می آید.
... [مشاهده متن کامل]
[خودم شپه آن را پسند کردم. ]
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
باورهای عمومی ( اکثریت مردم ) وتکراری ومتداول ومشهور ومتعارف. . . ؛ دلیل علمی محسوب نمیشود.
ودر دامنه ( نِطاق - چهارچوپ ) حدس وگمان وفرضیّه باقی میماند.
متأسفانه این أمر حتی میان دکترها وبرفسورها ودر دانشگاه ها أمر عادی هست!
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
فکر، نظر
باور به معنی عقیده ای تفکری که انسان سال های سال با آن زندگی می کند و در واقع با آن یکی می شود می توان معنی کرد
می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد.
برای نمونه:
تِئیسم=خداباوری
تِئیست=خداباور
آتِئیسم=خدانباوری
آتِئیست=خداناباور
بِدرود!
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه باور
معادل ابجد 209
تعداد حروف 4
تلفظ bāvar
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: vāvar]
مختصات ( وَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی bAvar
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
یقین
باور در زبان کرمانشاهی باو ور ه با این شروح:
● باو ور : بیا اینجا ( تاخودت ببین چی راسته ) ،
( اگرآدم باچشم خودهرچه ببینه آن درسته و حق
● باو : بابا ، پدر ، ولی ، والد یا باوَه هم میباشد؛
که باو با ور یعنی بابااینجا بزرگترم همینجاست و خدای بزرگ حق است و خداسرشاهده دروغ بده .
در زبان گیلکی:
باوَر : بیار
ناوَر : نیار
باوَرد : آورد
ناوَرد : نیاورد
باوَردی؟ : آوردی؟
ناوَردی؟ : نیاوردی؟
در زبان گیلکی
باور : بیار
باور در کردی کورمانجی باکوری باور میشود باوری . . . به به به این زبان زیبای ایرانی ♥️
conviction
عقیده قوی
باوِر:[اصطلاح صید ]به لنگر لنج اطلاق می شود.
باور ( Belife ) : [اصطلاح جامعه شناسی] پذیرفتن اندیشه و عمل فرد یا گروهی توسط افراد یا گروههای دیگر به صورت الگوهایی قابل استناد . باور ( belife ) با عقیده یا نظر ( opinion ) متفاوت است .
منبع https://rasekhoon. net
من اسم دختر دومم رو باور گذاشتم. حس متفاوتی که من به اون داشتم و دارم. نگاه های پر از معنی در عمق چشمهاش هست. و معتقد باور ها و معنویات زندگی من از وجود اونه.
Belives
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)