باور به معنی عقیده ای تفکری که انسان سال های سال با آن زندگی می کند و در واقع با آن یکی می شود می توان معنی کرد
می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد.
برای نمونه:
تِئیسم=خداباوری
تِئیست=خداباور
آتِئیسم=خدانباوری
آتِئیست=خداناباور
بِدرود!
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه باور
معادل ابجد 209
تعداد حروف 4
تلفظ bāvar
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: vāvar]
مختصات ( وَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی bAvar
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
یقین
باور در زبان کرمانشاهی باو ور ه با این شروح:
● باو ور : بیا اینجا ( تاخودت ببین چی راسته ) ،
( اگرآدم باچشم خودهرچه ببینه آن درسته و حق
● باو : بابا ، پدر ، ولی ، والد یا باوَه هم میباشد؛
که باو با ور یعنی بابااینجا بزرگترم همینجاست و خدای بزرگ حق است و خداسرشاهده دروغ بده .
در زبان گیلکی:
باوَر : بیار
ناوَر : نیار
باوَرد : آورد
ناوَرد : نیاورد
باوَردی؟ : آوردی؟
ناوَردی؟ : نیاوردی؟
در زبان گیلکی
باور : بیار
باور در کردی کورمانجی باکوری باور میشود باوری . . . به به به این زبان زیبای ایرانی ♥️
conviction
عقیده قوی
باوِر:[اصطلاح صید ]به لنگر لنج اطلاق می شود.
باور ( Belife ) : [اصطلاح جامعه شناسی] پذیرفتن اندیشه و عمل فرد یا گروهی توسط افراد یا گروههای دیگر به صورت الگوهایی قابل استناد . باور ( belife ) با عقیده یا نظر ( opinion ) متفاوت است .
منبع https://rasekhoon. net
من اسم دختر دومم رو باور گذاشتم. حس متفاوتی که من به اون داشتم و دارم. نگاه های پر از معنی در عمق چشمهاش هست. و معتقد باور ها و معنویات زندگی من از وجود اونه.
Belives
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)