باور

/bAvar/

    believing as true
    belief
    [rare.] believing as true
    acceptance
    credence
    credit
    idea
    notion
    opinion
    persuasion
    sentiment

فارسی به انگلیسی

باور داشتن
accept, credit, think

باور نکردن
disbelieve, discount, discredit, doubt

باور نکردنی
fabulous, fantastic, far-fetched, thin, unbelievable, unheard-of, unlikely, incredible, tall, incredible, unbelievable, inconceivable, lame

باور کانادایی
canadianism

باور کردن
believe, to believe

باور کردنی
believable, credible, conceivable, feasible, plausible, plausibly, believable, credible, believable

مترادف ها

faith (اسم)
پیمان، اعتماد، دین، اعتقاد، باور، عقیده، ایمان، کیش، مذهب

belief (اسم)
اعتماد، گمان، اعتقاد، باور، عقیده، ایمان

credence (اسم)
اعتماد، اعتقاد، باور

پیشنهاد کاربران

می توان از "گرا، باور" به جای پسوند "یست، ist" و از "گرایی، باوری" به جای "یسم، ism" بکار برد.
برای نمونه:
تِئیسم=خداباوری
تِئیست=خداباور
آتِئیسم=خدانباوری
آتِئیست=خداناباور
بِدرود!
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
باور
واژه باور
معادل ابجد 209
تعداد حروف 4
تلفظ bāvar
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: vāvar]
مختصات ( وَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی bAvar
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
یقین
باور در زبان کرمانشاهی باو ور ه با این شروح:
● باو ور : بیا اینجا ( تاخودت ببین چی راسته ) ،
( اگرآدم باچشم خودهرچه ببینه آن درسته و حق
● باو : بابا ، پدر ، ولی ، والد یا باوَه هم میباشد؛
که باو با ور یعنی بابااینجا بزرگترم همینجاست و خدای بزرگ حق است و خداسرشاهده دروغ بده .
در زبان گیلکی:
باوَر : بیار
ناوَر : نیار
باوَرد : آورد
ناوَرد : نیاورد
باوَردی؟ : آوردی؟
ناوَردی؟ : نیاوردی؟
در زبان گیلکی
باور : بیار
باور در کردی کورمانجی باکوری باور میشود باوری . . . به به به این زبان زیبای ایرانی ♥️
conviction
عقیده قوی
باوِر:[اصطلاح صید ]به لنگر لنج اطلاق می شود.
باور ( Belife ) : [اصطلاح جامعه شناسی] پذیرفتن اندیشه و عمل فرد یا گروهی توسط افراد یا گروههای دیگر به صورت الگوهایی قابل استناد . باور ( belife ) با عقیده یا نظر ( opinion ) متفاوت است .
منبع https://rasekhoon. net

من اسم دختر دومم رو باور گذاشتم. حس متفاوتی که من به اون داشتم و دارم. نگاه های پر از معنی در عمق چشمهاش هست. و معتقد باور ها و معنویات زندگی من از وجود اونه.
Belives
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس