بامروت


    humane
    generous
    merciful

مترادف ها

humane (صفت)
خلیق، مهربان، بامروت، رحیم، تهذیبی، باشفقت

just (صفت)
درست، مقتضی، بجا، منصف، بامروت، منصفانه، مستحق، بی طرف، فریور، عادل، با عدالت، باانصاف، مشروع

brave (صفت)
بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، متهور، بی باک، عالی، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور، شجاع، دلاور، نترس، تهم، مرد، با جرات

bold (صفت)
جسور، بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، گستاخ، متهور، بی باک، باشهامت، خشن و بی احتیاط، چیره، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور

gentle (صفت)
مهربان، ارام، ملایم، لطیف، نجیب، بامروت، ظریف، با تربیت، اهسته، لین

honest (صفت)
صادق، بامروت، راد، امین، راستکار، درست کار، بی غل و غش

پیشنهاد کاربران

خوش مروت . [ خوَش ْ / خُش ْ م ُ رُوْ وَ ] ( ص مرکب ) خوش انصاف . بامروت . || گاه بصورت کنایه به بی انصاف و بی مروت اطلاق شود.
اهل مروت. [ اَ ل ِ م ُ رُوْ وَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جوانمرد. باگذشت. بامروت : آنکه به خمول راضی گردد. . . نزدیک اهل مروت وزنی نیارد. ( کلیله و دمنه ) .

بپرس