در زبانِ ایرانیانِ باستان:
بانَو ( banav ) به چمِ ( پرتو، پرتوِ نور )
بانومَنت ( banu. mant ) به چمِ ( تابناک، درخشان، نورانی )
بان وَنت ( ban. vant ) به چمِ ( تابناک، درخشان، نورانی )
بامَ ( bama ) به چمِ ( نور، روشنایی، درخشش، برق )
... [مشاهده متن کامل]
بامیَه ( bamya ) به چمِ ( درخشان، روشن، تابناک، نورانی )
بوده است.
در زبانِ آلمانی به " نور"، " Licht " می گویند.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
واژگانِ " بام، بامداد، بامشاد و. . . " در زبانِ پارسی با واژگانِ بالا همبسته و مرتبط هستند.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پیشنهاد واژه:برای واژگانی همچون "نور" و " برق" می توان از واژگانِ بالا همچون "بام" بهره برد.
می توان کارواژگانی همچون "بامیدن" و " باماندن" را به کار گرفت. برای نمونه واژه "بامانِش" را می توان به چمِ "نوردِهی، تشعشع" گرفت.
( این تنها دیدگاهِ نویسنده یِ این پیام می باشد. )
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشت ( reference ) :
بخشِ 954 - 955 از نبیگِ "فرهنگنامه ایرانیِ کهن altiranisches W�rterbuch" نوشته یِ " Christian Bartholomae":
بام
دکتر کزازی در مورد واژه ی "بام " می نویسد : ( ( بام که با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است، به معنی روشنایی است و همان است که در بامی به معنی درخشان و بامداد به کار رفته است. هنگام بام کنایه ی ایماست از سپیده دمان و آغاز روز و روشنی. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( چو آگه شد از کار دستان سام
ز کابل بیامد، به هنگام بام ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص۴۰۰ . )
ریشه یابی واژه #بام #دام #دما #دم #دامغا #تمام #دماغ #دم #بازدم #دمیر ✅
این واژگان همگی از فعل دامماق به معنی چکیدن هستند.
دام در معنی واقعی حد و سر حد است
سو یره دامیر
آب به زمین میچکد
... [مشاهده متن کامل]
دامماق به معنی اینکه آب در حد و نهایت تمام شدگی قرار دارد.
واژه ی دام در اصل به معنی تله و حد است.
که در ترکی به سقف دام گویند که حد و اوج خانه است. ⭕️
واژه دامغا به معنی مهر هم چنین است که به حیوانات یا هر چیزی دامغا میزدند که دفعه ی بعد نمایان شوند شناخته شوند در واقع دامی بوده که نمایانگر بوده . ❇️
این واژه در مغولی هم موجود است
دمله مک در معنی خود به معنی به حد و سر حد رسیدن است 🛑
پس در بدین صورت واژه ی دما ( داما ) واژه ای ترکیست که به حد هوا اشاره دارد.
واژه داماق هم به معنی حوصله و سقف دهان و واژه ی دماغ در فارسی هم ترکی هستند. ♦️
واژگان دم و بازدم هم از دم کردن آب به نفس اطلاق شده و منشا ترکی دارند.
واژه دمیر هم از این بن درست شده که به اوج و حد استحکام آن وابسته است.
حتی واژه ی دزدیده شده تمام در عربی کاملا ترکیست که بر وزن عربی آمده ( از فعل دامماق - دامام ) در اشکال دگر به صورت تام - tam توم - t�m مورد استفاده واقع میشود.
تامام اولدو
به حد و سرحد رسید
دام ام ( پسوند اسم ساز همانند یاشاماق یاشام )
واژه ی تامو به معنی جهنم و فعل تامدیرماق هم از این بن درست شده اند که تامو اشاره به جایگاه و به حد رسیدن انسان در دنیایی دگر است و فعل تامدیرماق به اوج حرارت رساندن است.
بامداد ، صبحگاه
در گویش شهرستان بهاباد به بام یا پشت بام، بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون گفته می شود.
در این شهرستان ، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی کسی بخاطر یک چیز کوچک و بی اهمیتی دست از کار و هدفش بر نمی دارد چنان که نباید بخاطر وجود پشه از رفتن پشت بون در شب های تابستان و خوابیدن در آنجا صرف نظر کرد. در ضمن یاد آور می شود در شب های تابستان در شهرهای کویری چون یزد و کرمان خوابیدن در پشت بون علاوه بر استفاده از نسیم یا هوای خنک و طبیعی، افراد از مشاهده آسمان زیبا و پرستاره برخوردار می شدند که همراه با توقف ویا کاهش صدا هایی چون وسایل خنک کننده و افزوده شدن صداهای گاه و بیگاه و دل انگیز طبیعی و البته کم مانند صدای پرندگان آرامش خاصی را در فضای خواب حاکم می کرد که متاسفانه بعلل مختلف این سنت زیبا در این شهرها کم شده است. در قدیم، سر شب بعد از خواندن نماز و خوردن شام که گاهی خوردن شام هم به آن جا منتقل می شد به روبون می رفتند و برای نماز شب و یا قبل از اذان صبح به پایین می آمدند و آفتاب اجازه خوابیدن در روز را به کسانی که دوست داشتند خواب صبحگاهی داشته باشند نمی داد حرارت خورشید و پرتوهای ان هر خوابگزاری راهی راه چینه یا همان راه پله می کرد و بدین ترتیب آن ها را به تلاش و کوشش در اول روز آماده می کرد و چه خوش بود ان زمان ها و چه لذتی بردند مردمانش، یادش بخیر.
... [مشاهده متن کامل] پگاه، صبح
صبح