بالای


    over
    above
    on
    on account of
    for the sake of

فارسی به انگلیسی

بالای بادبان ها
aloft

بالای بام
rooftop

بالای پلکان
upstairs

بالای سر ما
above us

بالای شهر
uptown

بالای غیرتتان
i appeal to your sense of honour, to be generous enough to

بالای هدف را زدن
overshoot

مترادف ها

on (حرف اضافه)
روی، درباره، راجع به، بالای، سر، بر، به، بطرف، بنا بر، در روی، بعلت، برای، بر روی، در بر، بخرج، وصل

over (حرف اضافه)
روی، مافوق، بالای، بالای سر، بر فراز، ان طرف، در سرتاسر، بسوی دیگر، متجاوز از

in (حرف اضافه)
از، روی، توی، با، نزدیک، بالای، بر حسب، به، بطرف، در توی، هنگام، در ظرف، اندر، نزدیک ساحل

up (حرف اضافه)
روی، بالای، بر فراز، در بلندی

above (حرف اضافه)
مافوق، فوق، بالای، فراز، بالای سر

o'er (حرف اضافه)
روی، بالای، بالای سر، بر فراز، ان طرف، در سرتاسر، بسوی دیگر، متجاوز از

hyper- (پیشوند)
روی، مافوق، بالای، اضافه، بیش از حد، فوق العاده، برفراز، بحد افراط، خارج از حد عادی، ماوراء

پیشنهاد کاربران

بپرس