بالا رفتن


    advance
    arise
    ascend
    lift
    mount
    run
    to go up
    to rise (in price)
    to rise
    rise
    soar

فارسی به انگلیسی

بالا رفتن ارزش و قیمت
appreciation

بالا رفتن از
climb

بالا رفتن از پلکان
scale

بالا رفتن از کوه
scale

بالا رفتن با سختی
toil

بالا رفتن با شتاب
scramble

بالا رفتن به سختی از
clamber

بالا رفتن به سرعت
skyrocket, zoom

بالا رفتن قیمت و ارزش
appreciate

مترادف ها

up (فعل)
برخاستن، بالا رفتن، ترقی کردن، بالا بردن یا ترقی دادن

boost (فعل)
زیاد کردن، جلو بردن، ترقی دادن، کمک کردن، بالا بردن، بالا رفتن

rise (فعل)
طلوع کردن، خاستن، طالع شدن، برخاستن، بلند شدن، برامدن، بالا رفتن، صعود کردن، ترقی کردن، ناشی شدن از، طغیان کردن، بالا آمدن، از خواب برخاستن، سربالا رفتن

lift (فعل)
سرقت کردن، بالا بردن، بالا رفتن، برداشتن، بلند کردن، مرتفع بنظرامدن، یک وهله بلند کردن بار

ascend (فعل)
بلند شدن، بالا رفتن، صعود کردن، فرازیدن، جلوس کردن بر

climb (فعل)
بالا رفتن، صعود کردن، ترقی کردن

soar (فعل)
بالا رفتن، صعود کردن، بلند پروازی کردن، بالغ شدن بر، اوج گرفتن، بلند پرواز کردن

پیشنهاد کاربران

عُلُوْ
جلوس. . . صعود. . . .
عروج
اوج گرفتن
Climb
تصاعد
معلی

بپرس