بالا

/bAlA/

    aloft
    aweigh
    elevated
    head
    overhead
    height
    sur-
    up
    stature
    superior
    supra-
    top
    up-
    upper
    vertex
    [lit.] height
    [lit.] stature
    [adj.] high

فارسی به انگلیسی

بالا امدن
bag, swell, to came up, to be trained or brought up (in a specified way), to swell

بالا امدن و اطراف را گرفتن
flood

بالا انداختن
hike

بالا انداختن سر خود به نشان غرور
bridle

بالا اوردن
disgorge, puke, vomit, to bring up, to train, to vomit

بالا اوردن ابگونه با تلمبه
pump

بالا بردن
boost, heighten, hike, lift, raise, up, uprear, wind, to carry up, to promote, enhance, exalt, rear, upgrade

بالا بردن اجاره
rack

بالا بردن با پله برقی
escalate

بالا بردن با جک
jack

بالا بردن با زحمت
heave

بالا بردن با طناب
hoist

بالا بردن به سرعت
skyrocket

بالا بردن بیش از حد
inflate

بالا بردن قیمت
advance, markup

بالا بردن قیمت و ارزش
appreciate

بالا بلند
tall

بالا پایین
reverse

بالا پراندن
loft

بالا دادن
surface, drink

مترادف ها

top (اسم)
اوج، سر، قله، بالا، نوک، تپه، راس، رویه، فرق، روپوش، فرق سر، رو، فرفره، تاپ، کروک، درجه یک فوقانی

ascendancy (اسم)
فراز، تفوق، بالا، تعالی، استیلاء

ascendency (اسم)
فراز، تفوق، بالا، تعالی، استیلاء

upside (اسم)
بالا، بالاترین قسمت

ascendence (اسم)
بالا

overhead (صفت)
هوایی، بالا، فوقانی، بالاسری

upper (صفت)
بالاتر، بالا، فوقانی، بالایی، بالا رتبه، زبرین

atop (قید)
در بالا، بالا، در بالای، در روی، بطرف بالا

up (قید)
جلو، بالا، در حال کار

overhead (قید)
بالا، در بالای سر

aloft (قید)
در بالاترین نقطهء کشتی، بالا، در بالای زمین، در نوک، در فوق

supra- (پیشوند)
روی، مافوق، بالا

پیشنهاد کاربران

پایین: به سمت پا. از اونجایی که پا به سمت زمین قرار داره
بالا: به سمت بال ها یا دست ها. دست و بال هر دو هم معنی اند و بال فقط به معنای بال پرنده نیست. هنوز هم در زبون های بخش های مختلف ایران مثل زبون کردی، واژه بال به معنای دست و بازو بکار میره.
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
بالا
پیشرفته
بالِ به سنگسری یعنی قد و بالا و هیکل تَ بالِ ای بلا فدای قدو قامتت
شاهین:شاه به معنی کسیست که در میان مردم صاحب قدرت و شان است و در، و بر مسایل جامعه سلطه دارد. عقاب در بین حیوانات و شکار نوعی قدرت و برتری دارد، و در هنگام پرواز در اسمان هیبتی خاص را که شاهان را سزاست به او می دهد. موفق باشید ( حامد )
بالا:همیشه " بال" بالا می برد. نمی توان از "بال" استفاده کرد و به سمت اسمان و خلاف جاذبه زمین نباشد. پس" بال" همیشه بالا را در ذهن انسان تصویر می کند و بهترین گزینه برای بالا "بال" است. دستور زبان پارسی
...
[مشاهده متن کامل]
با چیدمان ساده و منظم است و صاحب زبان واژه ها و معنی و منبع انها مشخص است. زبانی که اکنون در اختیار داریم دستخوش تغییرات بسیاری قرار گرفته و تا حدی عجیب است که چطور زبان مادری مردمی که صاحب فرهنگی اصیل بودند به سادگی و به طور خاموش در طول تاریخ از بین رفته و جز چند کلمه چیزی از ان باقی نمانده.

به بالای او یعنی به قد و قواره ی او یعنی به بلندی قامت او
نمونه از کتاب کلیدر محمود دولت آبادی جلد اول:
علی اکبر حاج پسند خواهای شیرو بود. پسرخاله، شیرو را حق خود می دانست گرچه خود دختری به بالای شیرو به خانه داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

( اینجا داره میگه علی اکبر حاج پسند خودش دختری به قد و قواره ی شیرو داشت . . . )

صدر
جدول داره میگه بالا به انگلیسی، طرف میگه به ترکی اون یکی میگه به پشتو، واقعا که،
بالا به زبان سنگسری
زورzor
در زبان ترکی بالا چند معنی دارد،
۱. فرزند ۲. کوچک۳. عزیز
کردی جنوبی: بان bān، ژۊەر ž�ar
بالا از ریشه بالیدن آمده و بالیدن یعنی آنکس یا انچه که باعث فخر و فر و شکوه کسی شود.
از ریشه بالیدن بال و از بال واژه های بالا یعنی اوج گرفته ساخته شده است
بالی که به چم دست می باشد هم به همین ماناست = انچه که باعث اوج گرفتن می شود به ویژه در حیوانات بال زدن یعنی اوج گرفتن
...
[مشاهده متن کامل]

بالشت = بال هشت = بال ( دست ) و هشتت ( هست شده / قرار گرفته / وجود داشتن )
=> بالشت = بالهشت = زیردستی = > انچه که در زیر دست قرار می گیرد
بهشت = به هشت = به ( خوب و زیبا ) هشت ( هست شده یا وارد شده یا وارد امده )
=> بهشت = زیبا شده ( یعنی زیبا آفریده شده /منظور جایی که زیباست )
هشتن و هلیدن به مانای وارد شدن است
هل دهید = وارد شوید
هشت شوید ( هست شوید ) = بمانید = استقرار داشته باشید
پس بهشت یعنی جایگاه خوب و زیبا
هشتی ساختمان = جای وارد شدن به ساختمان
خورشت = خورهشت = خور ( خوردنی ) هشت ( هست=شدن ) => خورشت = آنچه شما آنرا برای خوردن هست/آماده کردید

بالا = بال ببال بالا بالان بالنده بالانده بالیدن چون مال بمال مالا مالان مالنده مالانده مالیدن
مرا گویی چرا بالا نیایی
که از بالا رسد مردم به بالا.
خاقانی
بالا که بلندی است در پهلوی گونه های گوناگون داشته بر برا بلا پرا فرا فلا بارا بالا بالاگ همگی واژهای همین واژه اند
...
[مشاهده متن کامل]

میگوید
سپهر برشده پرویزنیست خون افشان
سپهر بالا شده پرویزنیست خون افشان
فرارودان = رودان بالایی و انسوی رودان
بلاسغون ( شهری در کاشغر ) و بالاسکان ( اران ) = سجستان بالایی

فلاخن بالازن فرا انداز -
جوجوک هم که همان جوجه و چوچه پارسی است جوجه در پارسی دری تنها بچه مرغان نیست بچه همه زایندگان است
که غزال جوجه اش را به پلنگ میفروشد

شما لازم نیست درباره واژگان پارسی نظر بدی
لابد تیراختور هم ترکیه!!!
بالا در ترکی
●کوچک
●بچه
●عزیز مثال؛ سوگی بیرآز اورگ ایستر آی بالام
معنی؛ عشق یکم دل و جرئت میخواهد عزیزم
عزیزم در ترکی ؛؛ yavrum , bebeyim , balam
■تذکر؛ بیبی اصالتا از ترکی شرقی هست یعنی خانوم خونه و زیبا که به خارجی ها هم رفته
...
[مشاهده متن کامل]

■به بچه ؛ بالا، جوجوک و اشاخ گفته میشود
■به کوچک کیچیک و کوچوک و چیچیح که کوچک خودش ترکی هست و فارسی آن کهتر هست

بالا ( Bala ) :در زبان ترکی به معنی بچه، فرزند
بالا ( Bala ) :در زبان ترکی به معنی کوچک
بالای بالا = بسیار بالا
بالا ( Bala ) :در زبان ترکی به معنی فرزند است
اوج، راس، زبر، سر، صدر، علو، فراز، فوق، مافوق، قامت، قد، هیکل، بلندا، بلندی، عرشه، بلند، رفیع، والا، زیاد، گران، بیش از حد معمول، برین، عالم علیا، میزان، مقدار، جو، آسمان
بالا :بلندی
دکتر کزازی در مورد واژه ی بالا می نویسد : ( ( بالا، در پهلوی بالای bālāy به معنی بلندی است. ) )
( ( ببالید کوه، آبها بر دمید؛
سرِ رُستنی سویِ بالا کشید ) )
توضیح بیت : کوه برآمد و بالا برافراخت و آبها بر جوشیدند و گیاه بررُست و سر به سوی فراز بر کشید.
...
[مشاهده متن کامل]

( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 193 ) .

Upward
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس