بافت

/bAft/
    context
    fabric
    texture
    weave
    tissue

فارسی به انگلیسی

بافت برداری
biopsy, curettage
بافت پارچه
fibre
بافت پوششی
epithelium
بافت پیوندی
connective tissue
بافت چوبی
xylem
بافت حصیری
basket weave
بافت شناس
histologist
بافت شناسی
histology
بافت مردگی
mortification, necrosis
بافت همبند
connective tissue

مترادف ها

texture (اسم)
شالوده، بافت، بافندگی، بافته، تار و پود، پارچه منسوج
weave (اسم)
بافت، بافندگی
fiber (اسم)
تار، رشته، لیف، بافت، نخ، فیبر
fibre (اسم)
لیف، بافت، نخ، فیبر
tissue (اسم)
رشته، پارچه، بافت، بافته، منسوج، نسج، تنیده، پارچهء بافته
contexture (اسم)
ترکیب، مفاد، بافت

پیشنهاد کاربران

متن
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
بافتبافتبافتبافت
نسج . . .
ساختار متصل
بافت ها مجموعه هایی از سلول های مشابه هستند که عملکردی تخصصی دارند. بدن انسان از چهار نوع بافت اولیه ساخته شده است :
بافت عضلانی ( Muscle Tissue )
بافت عصبی ( Nerve Tissue )
بافت پوششی ( Epithelial Tissue )
بافت همبند ( Connective Tissue )