abrogate (فعل)
منسوخ کردن، از میان بردن، لغو کردن، باطل کردن
annul (فعل)
منسوخ کردن، لغو کردن، باطل کردن، خنثی کردن، فسخ کردن
cancel (فعل)
لغو کردن، باطل کردن، خنثی نمودن، خنثی کردن، فسخ کردن، قلم زدن
override (فعل)
لغو کردن، باطل کردن، پایمال کردن، باطل ساختن، سواره گذشتن از، برتری جستن بر، برتر یا مهمتر بودن
undo (فعل)
باطل کردن، خنثی کردن، خراب کردن، بی اثر کردن، باز کردن، واچیدن، بیابرو کردن
invalidate (فعل)
باطل کردن، ناتوان کردن، علیل کردن
void (فعل)
باطل کردن، بی اثر کردن، باطل شدن، خارج شدن، بیرون ریختن، پوچ کردن، دفع شدن، از درجه اعتبار ساقط کردن
frank (فعل)
باطل کردن، چپانیدن، معاف کردن، اجازه عبور دادن، مجانا فرستادن، مهر زدن
derogate (فعل)
تخفیف دادن، کاستن، باطل کردن، خفت دادن، فسخ کردن، کسر کردن، عمل موهن انجام دادن
dispense (فعل)
باطل کردن، بخشیدن، توزیع کردن، معاف کردن، باطل شدن
frustrate (فعل)
باطل کردن، خنثی نمودن، خنثی کردن، عقیم کردن، مختل کردن، نا امید کردن، عقیم گذاردن، هیچ کردن، فکر کسی را خراب کردن
disannul (فعل)
لغو کردن، باطل کردن، فسخ کردن
invalid (فعل)
باطل کردن، ناتوان کردن، علیل کردن
quash (فعل)
باطل کردن، نقض کردن، له کردن، با ضربه زدن، الغا کردن
strike out (فعل)
باطل کردن، از بازی خارج شدن، وارد عمل شدن