یاوه
واژه باطل
معادل ابجد 42
تعداد حروف 4
تلفظ bātel
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی، مقابلِ حق، جمع: اَباطیل]
مختصات ( طِ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی bAtel
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
ناروا
با طل
آنچه که همت و نیروببرد اما سودی ندهد .
به مفهوم کلی نامنسجم و بی استحکام و نابودشدنی را گویند
ب آ_ یعنی چیزی به درایت گردآوری وبرپا شد
ط ل _یعنی بر بار ننشست و ویران شد
واژه باطل صد در صد ایرانی است. چون عربی آن فارغ پارسی را پاس داریم.
ناحق، بیکاره، بیفایده
نابه حق
این واژه سامی نیست و هند و اروپایی است و با واژه وتو همخانواده است ، عرب با گرفتن این واژه ، آن را دگرگون کرده است
باطل که از ماده بطل به معنی زایل ، از بین رونده ، بی خاصیت و بی ارزش است ، در مقابل حق است و هر چیزی را که ناحق و بی هدف و بی - پایه باشد در برمی گیرد .
باطلیدن.
باطلاندن چیزی.
هر عمل حقوقی که مخالف مقررات قانونی بوده.
بیهوده، پوچ، اشتباه
باطل:[اصطلاح حقوق] هر عمل حقوقی که مخالف مقررات قانونی بوده باشد.
تباه
پوچ و بی هوده
بی ارزش
Wrong
بی ثمر
فسخ
بیهوده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)