باشکوه

/bASokuh/

    brilliant
    gallant
    grand
    grandiose
    imperial
    imposing
    majestic
    princely
    rich
    royal
    splendid
    sumptuous
    superb
    palatial
    regal
    pretentious
    splendid
    magnificent

مترادف ها

stilted (صفت)
قلنبه، پادراز، باشکوه، با آب و تاب، دارای چوب پا

splendidly (قید)
پر زرق و برق، باجلال، باشکوه

stately (صفت)
با وقار، مجلل، با شکوه

rich (صفت)
دولتمند، پر پشت، فاخر، با شکوه، نفیس، حاصلخیز، بانوا، گرانبها، غنی، توانگر، زیاده چرب یا شیرین

splendid (صفت)
براق، عالی، غرا، با شکوه، پر زرق و برق، باجلال

lush (صفت)
الکلی، ابدار، پر پشت، با شکوه، شاداب، پر اب

superb (صفت)
با وقار، بسیار خوب، عالی، با شکوه

noble (صفت)
اشرافی، سخاوتمند، نجیب، اصیل، ازاده، خاص، با شکوه، خوش طینت، شریف، خوش ذات

imperial (صفت)
همایون، عالی، با عظمت، مجلل، با شکوه، امپراتوری، شاهنشاهی

majestic (صفت)
بزرگ، با عظمت، با شکوه، شاهانه، خسروانی

deluxe (صفت)
گران، لوکس، مجلل، تجملی، با شکوه، بسیار زیبا

plush (صفت)
مجلل، با شکوه

glorious (صفت)
عظیم، مجلل، با شکوه، سربلند

topping (صفت)
عالی، ممتاز، با شکوه، کاکل

پیشنهاد کاربران

باشکوه: محتشم
صاحب جلال. [ ح ِ ج َ ] ( ص مرکب ) دارای شکوه. بزرگ. بزرگ قدر.
صاحب مجد ؛ باشکوه و بزرگوار و با جلال. ( ناظم الاطباء ) .
خیره کننده
با عظمت
با عظمت . پرشکوه
فاخر، باشوکت، باعظمت، پرابهت، پرشکوه، پرجلال، شکوهمند، مجلل
فرهی
فخیم
مجلل
فرهمند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس