بازیگوش

/bAziguS/

    arch
    coltish
    frivolous
    kittenish
    mischievous
    playful
    sly
    wanton
    frisky

مترادف ها

wanton (اسم)
عیاش، بازیگوش، حرف نشنو

pixilated (صفت)
هوس باز، سفیه، بازیگوش، دارای عدم تعادل فکری، جادو شده

sportful (صفت)
شوخ، خوش گذران، بازیگوش، تفریحی

kittle (صفت)
حساس، چابک، هوشیار، بازیگوش

playful (صفت)
بازیگوش، اهل تفریح و بازی، سرزنده و شوخ

پیشنهاد کاربران

کسی که تنها به فکر بازی و شوخی است و جدی نمی باشد در مسائل مهم. کسی که عاقل و اهل فکر کردن و گوش دادن به حرف دیگران نیست.
جغله
بازیگوش اهل بازی
شیطون

بپرس