بازیکن

/bAzikon/

    player
    gambler

فارسی به انگلیسی

بازیکن انتهای زمین
fielder, fieldsman

بازیکن بخش برونی میدان
outfielder

بازیکن بسکتبال
cager

بازیکن تازه کار
sandlotter

بازیکن تیم دوم
second-stringer

بازیکن جانشین
second-string

بازیکن جلو
forward

بازیکن خط عقب
fullback

بازیکن خط مقدم بازی
lineman

بازیکن خط میانی
halfback

بازیکن دارای دو جور مهارت
switch-hitter

بازیکن دفاعی پشت خط
linebacker

بازیکن دو کاره
switch-hitter

بازیکن ذخیره
bench

بازیکن را جزو ذخیره ها نگهداشتن
bench

بازیکن رزرو
second-stringer

بازیکن رزرو بودن
platoon

بازیکن رزرو کردن
platoon

بازیکن زاپاس
relief

بازیکن عقب
guard, back

مترادف ها

player (اسم)
هنرپیشه، نوازنده، بازیکن، بازیکن ورزشی

پیشنهاد کاربران

فن دایک
لعاب
بازیکن ( Player ) : [اصطلاح بدمینتون]هر شخصی که بدمینتون بازی می کند.

بپرس